فلسفه وجودی و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا

۱۷ دی ۱۳۸۷ | ۲۳:۱۲ کد : ۱۴۳۲۷ اینترنت
تعداد بازدید:۱۷۶۱
در طول تاریخ نهضت‌ها و انقلاب‌های بسیاری به دست انسان‌ها صورت گرفته است که بر اساس سنت تنها آثار بعضی از آنها بر جای مانده ‌است که از میان آن نهضت عاشورای حسینی نمود ویژ‌‌ه ای دارد.

حماسه عاشورا شورانگیز‌ترین حماسه تاریخ بشری است که نیرومندترین احساسات میلیون‌ها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی نیز در گذشته است و شگفت و تعجب از اینکه قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظ کرده ودر اینجا نهضت حسینی توسعه یافته «کل ارض کربلا» گویا همه جهان زمین کربلاست. ارزش و اعتبار و عظمت شخصیت دلربای امام حسین‌(ع) و نهضت آن بزرگوار امروز همه را تحت تاثیر قرار داده، به طوری که نه تنها دوستان و پیروانش، بلکه بیگانگان هم در مقابل نام با شکوه و خواستنی او سر تعظیم فرود می‌آورند و قیام مقدس کربلا را با احترام و تکریم یاد می‌‌کنند، آن هم نه در برهه‌ای از زمان، بلکه هر چه از تاریخ وقوع آن می‌گذرد بر عظمتش افزوده می‌شود به طوری که بسیاری ازکشورها به ایمان این امام همام اعتراف کرده‌اند از جمله موسس کشور پاکستان، گاندی مصلح بزرگ کشور هندوستان، کارلایل مورخ بزرگ انگلستان، واشنگتن ایروینگ نویسنده آمریکایی و می‌گویند: «هیچ نمونه‌ای از شجاعت، بهتر از شجاعتی که امام حسین (ع) از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد: در عالم پیدا نمی‌شود. در اینجاست که سوالاتی به ذهن می‌رسد که فلسفه نهضت حسینی چیست؟ علل و عوامل جاودانگی این نهضت و قیام نسبت به قیام دیگر چیست؟ چرا این قیام از زمان وقوع و تا قیامت دل‌ها را تسخیر کرده و می‌کند؟
برای پاسخ به این جواب‌ها نگاه و تاملی بر فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا می‌اندازیم. در ابتدا باید گفت: فرهنگ عاشورا در طول تاریخ - همواره برای جامعه اسلامی و مومنین الهام‌بخش بوده و به تعبیر روایت، حرارتی در دل‌های مومنین ایجاد کرده که هرگز به سردی نمی‌گراید و همین موضوع را می‌توان یکی از فلسفه وجوه نهضت دانست و موضوعات دیگری وجود دارد که فلسفه نهضت را می‌رساند که ما یک یا دو نمونه بارز آن را بیان می‌کنیم.
قطعا یکی از این موضوعات الگوگیری همه جانبه قیام عاشورا است. یعنی گفتار و رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش الگو و اسوه قرار دادن.با پایان یافتن دوران حکومت معاویه، زمام حکومت اسلامی به دست پست‌ترین چهره اموی، یعنی یزید، فرزند نابکار معاویه افتاد. در این حال دین و اسلام با خطر جدی روبرو می‌شد ولی امام حسین (ع) در چنین شرایطی برای آنکه دین و اسلام از بین نرود. با آنها سازش و بیعت نکرد پس در این موقع بود که قیام کرد و انقلاب عاشورا را تاریخ، ثبت نمود. براساس بینش اسلامی و فراخوانی قرآن و روایات، مسلمانان به درس آموزی و الگوگیری از تاریخ موظفند.بنابراین در هر زمان و مکانی که شرایطش همچون شرایط زمان امام حسین (ع) به وجود آید، تکلیف و وظیفه مراجعه به حادثه عاشورا و الگو گرفتن از آن نهضت است نه آنکه نهضت عاشورا را از اسرار الهی و تکلیفی ویژه و خاص برای امام حسین بدانیم تا آنجا که هیچ فردی حتی معصوم دیگری این وظیفه را نداشته و ندارد. پس قیام امام حسین وظیفه‌ای شرعی و الگوی فقهی در همه دوره‌ها و تمام سرزمین‌هاست، نه تکلیفی خاص آن حضرت. قیام امام حسین (ع) باید از ابعاد گوناگون مادی و معنوی، فردی واجتماعی، اخلاقی و سیاسی و نظامی و فرهنگی الگو و سرمشق باشد آن هم نه در برهه‌ای از زمان و مکان و سرزمین خاص از این‌رو، عاشورا رسالت بزرگی را بر دوش همه دینداران بویژه افراد آگاه جامعه نهاده است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی نیز از عاشورا الگو گرفت.به طور یقین عاشورا از چنان عمق و ارزشی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیام‌آور ارزش‌های والای انسانی و الهام‌بخش انسان‌هایی آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا چون دانشگاهی است که از همه طبقات یعنی از زن ومرد، کوچک و بزرگ، بی سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن الگو می‌گیرند و درس می‌آموزند این دانشگاه اساتیدی چون حسین (ع)، قمر بنی‌هاشم و زینب کبری دارد این یکی از موضعات فلسفه وجودی عاشوراست که در تمام کتاب‌های تاریخی به آن اشاره شده است.
دومین موضوع را می‌توان پاداش که در راه شهادت به دست می‌آید قرار داد. چون برای انسان‌های موحد چیزی بالاتر از آن نیست که نعمت وجود را در راه رضای معبود به کار گیرند و در راه خدا فدا شوند. آمادگی برای فدا شدن، نشانه صدق انسان در راه محبت خداست. و خدا مشتری جانها و مال‌هاست و در برابر آن بهشت را وعده داده است. در دوره‌ای که دین خدا در معرض زوال بوده و جهالت و غفلت مردم، زمینه اضمحلال مکتب شده بود، امام حسین (ع) حاضر شد برای بیداری و آگاهی مردم براساس خواسته و عمل به تکلیف قربانی شود و یاران و فرزندانش نیز قربانی این راه گردند و در فرهنگ الهی، مقام شهادت بالاترین مقام است.
جاودانگی نهضت و یاد و خاطره امام حسین (ع) اجر و مزدی الهی است که همیشگی و دائمی است پس خداوند برای شهدا مقام جاودانه‌ای قرار داده است و روشن است که شهدا نیز درجاتی دارند. که حسین بن علی از میان آنان سیدالشهدا نام گرفته و اجر و پاداش او هم متناسب با شخصیت برتر و درجه والاتر شهادتش نیز برترین درجه پاداش است. حال موضوعات مهم فلسفه عاشورا ذکر شد. و سوال باقی مانده عوامل جاودانگی این نهضت است که به چند تا از این عوامل می‌پردازیم. یکی از علل‌های مهم که در راس همه آنها قرار دارد لطف و اراده الهی است و شاهد آن، پیش‌بینی پیامبران و اوصیای معصوم در طول تاریخ در مورد این حادثه است. و خداوند اراده فرموده است به هر آنچه برای بشر مفید و سودمند است عمری جاودانه بخشد و «نور الله» را از دستبرد خطر آفرینان حفظ و نگاه دارد. دومین علل حق محور نهضت عاشورا است چون این نهضت براساس حق پایه‌گذاری شده است و با آثار و فواید گرانبهایی که این نهضت در جهت هدایت و روشنگری انسان‌ها داشته است. سومین عمل جامعیت نهضت عاشورا است که جلوه‌های حمایتی و عملی عاشورا خود نمادی از آن است. تمام اعمال و رفتار و کردار معصومین نیکو و صالح است و از معصوم غیر از عمل صالح چیز دیگری صادر نمی‌شود، که مقتضای عصمت و پاکی آنان است. در شمارش رفتار و کردار شایسته آنان زبان و قلم ناتوان است. خصوصیت عملی و حماسی اباعبدالله است که در صحنه عاشورا بروز و ظهور بیشتری دارد تا بتوان در سایه طرح آنها پیروان آن حضرت را با شخصیت حماسی و شجاعانه آشنا کرد. مطالبی که گفته شد فلسفه و عوامل مهم جاودانگی نهضت حسینی بود که به طور مختصر به تجزیه و تحلیل آن از بعد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پرداختیم.
جهت‌گیری عقیدتی و عرفانی نهضت عاشورا نشان می‌دهد که ما انسان‌ها نیز می‌توانیم. جنگ و استقامت امام حسین همان مبارزه کردن انسان با اراده و اختیار است که با هوای نفس خود انجام می‌دهد و امام حسین نماد آن انسان کاملی است که توانسته در این میدان تا پای شهادت برود بنابراین امروز و در دنیای معاصر می‌توان گفت شهادت یعنی مبارزه کردن با تمام نیروی خود و با هوای نفس و شاید راز جاودانگی نهضت حسینی از بعد عرفانی و عقیدتی نیز همین باشد زیرا هوای نفس در تمام انسان‌ها از ازل تا ابد وجود دارد. و ما در اینجا بیش از این به مبحث عرفانی آن نمی‌پردازیم.
و در پایان باید گفت: عاشورا حماسه است، از آن‌رو که امام حسین (ع) یک تنه و بی‌سلاح به یزید دست بیعت نداد و فرمودند: مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت. ایستاد، جنگید، زخم برداشت، کشته شد اما همه زخم‌ها در جلو بدنش بود. بدان رو که به دشمن پشت نکرد. حرکت امام حسین (ع) که منجر به حادثه عاشورا گردید، چیزی جز یک انقلاب اسلامی و تلاش در راستای تحول اصلاح جامعه اسلامی نبود. انقلاب دینی امام (ع) به عنوان مهمترین عامل برقراری اسلام راستین و گوینده تحریفات دینی، همواره در طول تاریخ مورد بعض دشمنان اسلام و دیانت بوده است. در کنار دشمنان خارجی، همواره دوستان نادان جامعه اسلامی و مسلمانان ناآگاه نیز، خواسته و ناخواسته ضربه‌های هراسناکی به این حادثه بزرگ وارد کرده‌اند.


منبع: http://www.aftab.ir/news/2008/dec/30/c7c1230645383_religion_occasion_moharam.php


نظر شما :