انقلاب ایران و موج جهانی

۲۱ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۴:۴۲ کد : ۱۴۳۶۹ ویژه نامه
تعداد بازدید:۱۱۷۷
امام کاظم (ع): «رجل من اهل قم یدعو الناس الى الحق. یجتمع معه قوم کزبر الحدید لا تزلهم الریاح العواصف و لا یملون من الحرب و لا یجنبون و على الله یتوکلون و العاقبة للمتقین.»

مردى از اهل قم، مردم را به حق دعوت مى‏کند، گروهى مانند پاره‏هاى آهن، اطراف او جمع مى‏شوند( و از او حمایت مى‏نمایند.) تندبادهاى حوادث آنها را تکان نمى‏دهد، از جنگ خسته نمى‏شوند و از آن هراسى ندارند و بر خدا توکل مى‏کنند و عاقبت‏براى پرهیزکاران است.

بحار النوار ـ ج 60ـ ص 216
انقلاب ایران و موج جهانی
فساد بر تهران حکمفرما بود. مصرف نمایشی، تضاد بین دارا و ندار را تشدید می کرد. نان امریکایی ها البته نه منحصراً امریکایی ها بلکه عمدتا امریکایی ها در روغن بود. (به یک مدیر آلمانی در تهران سه برابر میزانی که در آلمان می گرفت حقوق می دادند، اما کارمندان و کارگران زیردست وی یک¬¬¬دهم میزان دستمزد همپای آنها را در آلمان دریافت می کردند). طبقه متوسط شهری در جزیره ای کوچک و منزوی در دریایی از فقر و بدبختی زندگی می کرد. غیر از نفت بطور کامل دوسوم کل کالاهای تولید شده به بازار تهران عرضه می شد و توسط یک دهم کل جمعیت به مصرف می رسید. در نواحی روستایی که درآمد بسختی به حد یک پنجم درآمد شهری می رسید، توده های روستایی به زندگی تحت فشار و آماده عصیان ادامه می دادند.
میلیونرها و ژنرال ها و تکنوکراتهای دولتی تعلیم یافته غرب که حکومت تهران را اداره می کردند، برای اجرای خط مشی موج دوم در تلاش بودند. آنان توسعه را صرفا یک فراگرد اقتصادی می دانستند. مذهب و فرهنگ و زندگی خانوادگی و نقش زن و مرد در نظر آنها چندان مهم نبود، آنچه اهمیت داشت این بود که وضع اقتصادی روبراه باشد. اصالت فرهنگی آن چنان معنایی نداشت زیرا آنان که در جاده صنعتی شدن افتاده بودند، جهانی را می دیدند که بسرعت رو به همسان سازی می رود، نه در جهت تنوع یافتن. مخالفت با عقاید غربی در کابینه ای که نود درصد اعضاء آن از دانشگاه های هاروارد و برکلی یا دانشگاه های اروپایی فارغ التحصیل شده بودند، بسادگی یک گرایش «عقب مانده» و «ارتجاعی» تلقی می شد.
علیرغم برخی شرایط منحصر به فرد این جامعه، نظیر ترکیب سوزان نفت و اسلام، قسمت اعظم آنچه در ایران اتفاق افتاد، در بین کشورهای دیگری که خط مشی دوم را تعقیب می کردند عمومیت داشت. با کمی اختلاف همین مطالب را می توان در مورد ده ها کشور فقیر دیگر آسیا و افریقا تا امریکای لاتین تعمیم داد.
سقوط رژیم شاه در ایران مناظره های گسترده ای را در پایتختهای دیگر از مانیل تا مکزیکوسیتی برانگیخت. یکی از پرسشهایی که به کرات مطرح می گردید، در مورد سرعت تحول بود. آیا این سرعت در ایران زیاده از حد شتاب آلوده بود؟ آیا ایرانیان از شوک آینده به ستوه آمده بودند؟ حتی با تکیه بر در آمدهای نفتی آیا دولتها قادرند بسرعت طبقه متوسطی به آن اندازه گسترده بوجود آورند که مانع جنبش انقلابی گردد؟ اما انقلاب ایران و جایگزین شدن حکومت اسلامی بجای رژیم شاه، ما را وامی دارد که اصول اساسی خط مشی موج دوم را مورد تردید قرار دهیم.

آلوین تافلر-کتاب موج سوم- ص 456


نظر شما :