ویژه نامه ولادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)

۰۳ تیر ۱۳۸۸ | ۱۰:۵۷ کد : ۱۴۴۵۲ ویژه نامه
تعداد بازدید:۱۱۲۲
اسم مبارک آن بزرگوار محمد، و لقب مشهور او باقر است که حضرت رسول (ع) آن حضرت را طی روایاتی به این لقب ملقّب فرمود. کنیة مشهور آن حضرت، ابی جعفر و عمر مبارک ایشان مثل عمر پدر بزرگوار و جد بزرگوارشان حسین (ع) پنجاه و هفت سال بود. در اول رجب المرجب سال پنجاه و هفت ه. ق. متولد شد و در سال ۱۱۴ از هجرت به دست ابراهیم بن ولید و به دستور هشام بن عبدالملک مسموم و شهید گردید. سه ساله بود که حماسة کربلا واقع شد و آن بزرگوار کربلا را مشاهده فرمود. بعد از حماسة کربلا سی و چهار سال با پدر بزرگوار خود، زندگی پر تلاطمی را پشت سر نهاد. مدّت امامت آن حضرت تقریباً نوزده سال بود.

امام باقر دو امتیاز در میان ائمه علیهم السلام دارد. اول جد پدری ایشان امام حسین (ع) و جد مادری آن حضرت امام حسن (ع) است . از این جهت در حق ایشان گفته شده: «علوی من علویین وفاطمی من فاطمیین وهاشمی من هاشمیین.» از نظر نسبت امتیاز فوق العاده ای را دارا است. خصوصاً اینکه مادر ایشان فاطمه دختر امام حسن (ع) زنی بسیار عالمه و مقدسه بود. از امام صادق نقل شده که فرمود: «جدّه ام صدیقه ای بود که در میان اولاد امام حسن، مثلش دیده نشده است.» و نیز خرق عادتی از ایشان نقل می کند و می فرماید: «مادرم پای دیواری نشسته بود که دیوار فرو ریخت. مادرم گفت: ساقط نشو به حق مصطفی که خداوند اذن نداده است که ساقط شوی. دیوار باقی ماند تا جدّه ام از پای آن گذشت.

امتیاز دیگر آنکه وی پایه گذار انقلاب فرهنگی شیعه محسوب می شود. گرچه انتشار معارف شیعه به دست امام صادق (ع) صورت گرفت ولی به دست امام باقر پایه گذاری شد.

در دوران امام باقر (ع) دولت بنی امیه رو به زوال بود مردم از آنها متنفر بودند. بعلت وجود کسی چون عمر بن عبدالعزیز، که علاوه بر اینکه نفع بزرگی برای شیعه داشت ضرر بزرگی نیز برای بنی امیه داشت و اختلاف شدیدی که در ممالک اسلامی پدید آمده بود و هر کسی از گوشه ای قیام می کرد، خلفا بسرعت تغییر می کردند ـ چنانکه در مدّت امامت امام باقر (ع)، در مدت نوزده سال پنج خلیفه روی کار آمدند: ولیدبن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک ـ پس موقعیت مناسبی برای آن حضرت که از ظلم بنی امیه فارغ شده بود، پدید آورد که انقلاب علمی را آغاز نماید و بزرگانی از عامه و خاصه در اطراف ایشان جمع شدند و حقایق اسلام، لطایف اسلام و بالاخره معارف اسلام را منتشر کردند. از این جهت رسول اکرم به ایشان لقب باقر داده است. لسان العرب می گوید: لقّب به لانّه بقر العلم وعرف اصله واستنبط فرعه وتوسع فیه، والتبقر التوسع.

«امام باقر ملقّب به این لقب است چون شکافنده علم است. پایه علوم اسلامی را شناخت و فروع آن را درک فرمود و آن را توسعه داد» و ریشة تبقّر به معنی توسعه است.

عامه و خاصه نقل می کنند که رسول اکرم به جابر بن عبدالله انصاری فرموده است:

یا جابر یوشک ان تبقی حتّی تلقی ولداً من الحسین یقال له محمد یبقر علم النبیین بقراً، فاذا لقیته فاقرأه منی السلام.

«ای جابر، تو زنده می مانی مردی از اولاد حسین را که نامش محمد است ملاقات می کنی که او علم انبیا را می شکافد. هنگامی که او را دیدی سلامم را به او برسان.»

و جابر وقتی سلام پیامبر را به امام باقر رسانید حضرت فرمودند: «وصیت کن که در این چند روزه می میری. جابر گریست و گفت: از کجا می گویی؟ حضرت فرمودند: ای جابر به خدا قسم پروردگار عالم علم گذشته و آینده را تا روز قیامت به من عنایت فرموده است.» حضرت باقر را باقر نامیده اند چون انتشار دین و معارف اسلامی را او شالوده ریزی کرده است. مفید در ارشاد گوید: «افرادی از اصحاب رسول الله (ع) که مانده بودند نظیر جابربن عبدالله انصاری و بزرگان از تابعین رؤساء مسلمین از فقها و غیر فقها نظیر جابر جعفی، کیسان سختیانی، امین مبارک، زهری، اوزاعی، ابی حنیفه، مالک، شافعی و زیاد بن منذر، از امام باقر روایت نقل می کنند. همچنین مصنفینی نظیر طبری، بلاذری، سلامی، خطیب، ابی داود، اسکافی، مروزی، الاصفهانی، بسیط و نقاش و غیرهم از امام باقر (ع) روایت نقل می کنند. این افراد از علمای عامه هستند که بعضی از آنان به فیض محضر امام باقر رسیده اند. و بسیاری از علمای اهل تسنن اقرار دارند که حضرت، بزرگترین عالم زمان خویش بوده است. حتی حکم بن عتیبه یکی از علمای بسیار بزرگ عامه در تفسیر این آیة شریفه: ان ذلک للمتوسّمین گفته است.

«والله محمد بن علی منهم.» یعنی: به خدا قسم محمد باقر از متوسّمین است. عبدالله بن عطا که او نیز از علمای عامه است می گوید: ما رایت العلماء عند احدٍ اصغر علما منهم عند ابی جعفر لقد رایت الحکم بن عتیبة عنده کانه متعلم.

«ندیدم دانشمندان را که نزد کسی چنین خویش را کوچک پندارند که نزد امام باقر کوچک بودند؛ حکم بن عتیبه نزد امام باقر فقط یک شاگرد بود.

خواصّ اصحاب امام باقر و همچنین افرادی که از او روایت نقل می کنند بیشتر از چندین هزار نفرند. ولی افراد فوق العاده مبرزی در میان آنها وجود دارند که جداً باید گفت فخر شیعه هستند. اجماع شیعه بر این است که در میان اصحاب رسول الله و تابعین آنها که شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصیر، فضیل بن یسار، محمدبن مسلم و یزید بن معاویه، که یکی از آنها مثل محمد بن مسلم سی هزار روایت از امام باقر روایت کرده، و می گویم این روایات از اسرار است که به کسی نباید بگویم.»

امام باقر دو امتیاز عالی علاوه بر امتیازهایی که برای ائمه علیهم السلام وجود دارد، در میان ائمة دین دارند و از زبان ایشان به بعضی از آن امتیازها اشاره شده است.

مناقب ابن شهر آشوب از امام باقر نقل می کند که حضرت فرموده اند:

نحن جنب الله ونحن حبل الله ونحن رحمة الله علی خلقه وبنا یفتح الله وبنا یختم الله، نحن ائمة الهدی ومصابیح الدجی ونحن العلم المرفوع لاهل الدنیا ونحن السابقون ونحن الآخرون، من تمسک بنا لحق ومن تخلف عنا غرق. نحن قادة المحجلین ونحن حرم الله ونحن الطریق والصراط المستقیم الی الله عزوجل ونحن من نعم الله علی خلقه ونحن المنهاج ونحن معدن النبوة ونحن موضع الرسالة ونحن اصول الدین والینا یختلف الملائکة ونحن السراج لمن استضاء بنا ونحن السبیل لمن اقتدی بنا ونحن الهداة الی الجنة ونحن عروة الاسلام ونحن الجسور ونحن القناطر من مضی علینا اسبق ومن تخلف عنا محق ونحن السنام الاعظم وبنا یصرف الله عنکم العذاب من ابصر بنا وعرفنا وعرف حقنا واخذ بامرنا فهومنا.

این خطبة شریفه اشاره به آیات قرآن و روایات قطعی از پبامبر اکرم است.

«ما جنب خداوند متعالیم، جنب به معنی پهلو است و عرب چنانچه از وجه که به معنی صورت است ارادة ذات می کند و از ید که به معنی دست است ارادة قدرت می کند، از جنب، ارادة قرب می کند. و چون اهل بیت علیهم السلام منتهای قرب الهی را دارند به آنها جنب الله گفته می شود. این جملة امام باقر اشاره است به آیه ای که در سورة زمر است:

ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله[1] یعنی: «توبه کنید قبل از اینکه بگوید ای وای به من و تفریطگری من دربارة خدا.» بنابراین تفسیر، معنی چنین می شود که می گوید: ای وای به من که سرو کاری با اهل بیت نداشتم. ماییم حبل الله. جمله اشاره است به آیة شریفه واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا[2].

یعنی: «چنگ بزنید به ریسمان محکم خدا و متفرق نشوید». ماییم از جمله رحمت واسعة پروردگار که بر بنده ها دارد. جمله اشاره است به آیة شریفة «ورحمتی وسعت کل شیء[3].» یعنی رحمت من هر چیزی را فرا گرفته است. و در روایات آمده است که رحمت واسعة خدا حقیقت اهل بیت علیهم السلام است. ماییم که خلقت عالم از ابتدا تا انتها به دلیل ما است و خداوند به دلیل ما عالم را خلق نمود. این جمله که در زیارات نیز دیده می شود اشاره به آیة شهادت است: وکذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا[4]. یعنی: «و همانا ما شما ـ اهل بیت ـ را مستکمل آفریده ایم تا شاهد مردم باشید و رسول اکرم نیز شاهد بر شما». و در روایات فراوان است که این شهادت واسطة فیض است. ما امامانی هستیم رهنما و چراغهای درخشان و علم افراشته شده برای مردم. ماییم سابقون و آخرون. یعنی اول ماییم و آخر ماییم ـ باز اشاره به واسطة فیض است ـ هر که به ما پناه برد، رستگار می شود و هر که از ما تخلف کند، غرق خواهد شد. جمله اشاره است به حدیث نبوی که بطور متواتر از پیامبر اکرم روایت شده است. پیامبر (ع) فرموده است: مثل اهل بیت، کشتی نوح است هر که به آنان تمسک جوید رستگار و هر که از آنان تخلف کند غرق خواهد شد. ما راهنمای افراد هستیم در روز قیامت که رستگارند. ماییم حرم الله که احترام ما در میان مردم محفوظ است. جملة ما راه مستقیم هستیم، اشاره به آیه اهدنا الصراط المستقیم دارد. از جملة نعمتهای خدا بر بندگان هستیم. اشاره است به آیة شریفة: وضرب الله مثلاً قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون[5]. یعنی: «پروردگار عالم مثل زد به قریه ای که عقیده و امنیت داشتند و نعمت مثل باران برای آنها می بارید، آنان به نعمت خدا کفر ورزیدند پس پروردگار عالم لباس قحطی و ناامنی را بر آنان پوشانید در قبال آنچه که انجام می دادند.» راه حق و حقیقت هستیم و معدن نبوّت. آنچه پیامبر داشته ما داریم. و رسالت در خانة ما فرو آمده است: الله اعلم حیث یجعل رسالته[6]. ما پایه های اسلام هستیم و ملائکه به خانة ما رفت و آمد دارند. ما چراغ راه هر که بخواهد هستیم که نور ماه بهره ببرند. ماییم عروة الوثقای اسلام. اشاره به آیة شریفه است: ویؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها[7]. یعنی: «هرکه ایمان به خدا آورد به دستاویز محکمی دست زده که ناگستنی است.» ما هستیم پای هر که بخواهد به حق رسد، از ضلالت نجات یابد و به بهشت رود باید ما را طی کند و از ما راهنمایی گیرد. هر که از ما عبور کرد سبقت برد و هر که تخلّف کند نابود شد. بزرگترین حافظ اسلام هستیم. ماییم که به دلیل وجود ما عذاب دنیوی و اخروی از بندگان برطرف می شود. هر که ما را شناخت و حق ما را شناخت، و دستورات ما را اجرا کرد، از ما است ـ رستگار خواهد شد.

باید گفت این خطبه دارای اشارات و کنایات و لطایف فراوان است و باید کتابی دربارة این خطبه نگاشت. اما امام باقر (ع) اضافه بر فضایلی که همة اهل بیت دارند و حضرت در این خطبه به بعضی از آنها اشاره نموده است، دو امتیاز عالی دارد که فی الجمله دربارة آن سخن گفتیم.

مورخین دربارة سؤال و جواب آن راهب نصرانی با امام باقر مطالبی نوشته اند که ما خلاصه ای از آن را می آوریم.

هشام بن حکم، حضرت باقر را به شام احضار نمود. آن بزرگوار همراه با امام صادق علیه السلام به طرف شام حرکت کردند. در بین راه راهبی را دیدند که ارادتمندان به دور از حلقه زده بودند تا راهب آنان را نصیحت کند. حضرت باقر (ع) وارد جمع آنان شد. ابهّت و تجلی نور امام باقر، راهب را تحت تأثیر قرار داد. آنگاه از حال آن بزرگوار استفسار کرد و مسایلی پرسید. مسایل او گرچه از نظر ما عوامانه است و با مقام قدس علمی حضرت باقر مناسبتی ندارد، ولی در آن دورة جهل مسایلی بود بزرگ که توانسته راهب و اطرافیانش را مسلمان کند.

1 ـ ساعتی که نه از روز است و نه از شب؟

فرمودند ساعتهای بین الطلوعین می باشد که از ساعتهای بهشت است. در آن ساعتها می توان آخرت را آباد کرد و سعادت دو جهان را به دست آورد.

2 ـ می گویند اهل بهشت فضولات ندارند، نشانة آن در این دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانة آن بچه ای است که در شکم مادر است.

3 ـ می گویند نعمتهای بهشت پایان ناپذیر است، نشانة آن در دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانة آن علم است که هر چه از آن بهره گیرند نقصان ندارد.

4 ـ آن دو برادر که با هم متولد شدند و با هم مردند، اما عمر یکی از آنان پنجاه سال و عمر دیگری صد و پنجاه سال چه کسانی بوده اند.

حضرت جواب دادند: آن دو برادر عزیز و عزیز بوده اند که قرآن از آنها خبر می دهد که عزیز چون در زنده شدن مرده ها در روز قیامت تردید کرد، پروردگار عالم جان او را صد سال گرفت سپس زنده کرد. آن راهب پس از شنیدن جوابهای حکیمانه با اطرافیانش مسلمان شد. شأن ائمة طاهرین در تاریخ ناشناخته مانده است، گرچه ابن حجر متعصّب در حق او گفته است: هو باقر العلم وجامعه وشاهد علمه ورافعه صفی قلبه وزکا علمه وعمله وطهرت نفسه وشرف خلقه وعمرت اوقاته بطاعة الله وله من الرسوخ من مقامات العارفین مایکل عنه السنة الواصفین وله کلمات کثیرة فی السلوک والمعارف لاتجملها من العجالة.

«او جامع علوم و شکافندة علم و توسعه دهندة علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک و پاک بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّری در عرفان داشت که زبان گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدّی است که نمی تواند در این گفتار ضبط شود.» صاحب جنات الخلود که شیعه است می گوید: «اکثر اوقات او صرف اطاعت خدا می شد. از خوف خدا می گریید. بسیار متواضع بود تمام بر سر مزارع می رفت و کار می کرد و آنچه به دست می آورد در راه خدا صرف می نمود. سخی ترین مردم بود و تمام علما نزدش می آمدند؛ علمشان قطره ای بود در مقابل دریا، و نظیر امیرالمؤمنین (ع) چشمه های حکمت از اطرافش می جوشید و در مقابل جلالتش هر جلیلی کوچک بود.»

در خاتمه، معجزه ای از معجزات آن حضرت را یادآور می شویم. کلینی رحمه الله در کافی از ابی بصیر نقل می کند که نزد امام باقر (ع) رفتم و گفتم: شما وارث رسول اکرم هستید؟ فرمود: آری. گفتم: رسول الله وارث انبیاست و آنچه آنان می دانند او می داند؟ فرمود: آری، چنین است. گفتم: بنابراین شما قدرت دارید که مرده را زنده کنید و کور مادرزاد و مرض برص را شفا دهید، چنانچه قرآن دربارة عیسی علیه السلام فرموده؟ فرمود: به اذن پروردگار قدرت داریم. سپس فرمود جلو بیا! چون جلو رفتم دست مبارک خود را به چشمهای من زد و من بینا شدم. سپس به من فرمودند: ای ابی بصیر، آیا می خواهی بینا باشی ولی در روز قیامت مثل مردم، حساب، کتاب و مشقتهای آخرت را دارا باشی، یا کور باشی ولی در آخرت بدون محاسبه به بهشت روی؟ ابی بصیر می گوید کوری را انتخاب کردم.




[1] زمر، قسمتی از آیه 56.

[2] آل عمران، قسمتی از آیه 103.

[3] اعراف، قسمتی از آیه 156.

[4] بقره، قسمتی از آیه 143.

[5] اعراف، قسمتی از آیه 156.

[6] انعام، قسمتی از آیه 124.

[7] بقرة ، قسمتی از آیه 256.


منبع: http://www.saafi.net/farsi/marefdin/AHL-BAYT/7.htm


نظر شما :