ویژه نامه وفات حضرت زینب کبری (س)
تسلیت
ــ شهادت جانسوز صدف دریای ایثار و عصمت، پرورش یافته دامان ولایت، محبوب مصطفی(ص) و نور دیده مرتضی(ع)، سکاندار کربلا و عطر خوش زهرا(س) و الگوی عفاف و پاکی را به راهیان عشق و شیفتگان راه سرخ شهادت تعزیت میگوییم.
ــ سالروز شهادت زینب کبری(س)، دخت علی مرتضی، پیامآور کربلا، الگوی شکیبایی و تقوا، عابده آل علی(ع) و عقیله بنیهاشم را به تمام پویندگان راه ولایت و عاشقان خط سرخ شهادت تسلیت میگوییم.
ــ شهادت صدیقه صغری، محبوب آل عبا، زینت علی مرتضی(ع)، غمخوار حسن مجتبی(ع)، رهرو راه سیدالشهدا و خواهر گرامی قمر بنی هاشم، علمدار کربلا، را به عاشقان راه حق و حقیقت و دوستداران آلمحمد(ص) تسلیت میگوییم.
اشکهای پیامبر(ص)
این زلالترین عطوفت جاری خداست که اینک در دانه دانه اشک پیامبر(ص) روان گشته است و بر قنداقه زینب نورسیده میچکد؛ زینبی که نه از مخلوط عقل و عشق که گویی از عشق محض آفریده شده تا یکسره ساغر خونین عشق را به دست گیرد و عصاره همه رنجهای خلقت را بچشد. اینک پیامبر(ص) قنداقه این غنچه تازه شکفته در بوستان اهل بیت را در آغوش گرفته و میگرید. نگاه مهربان پیامبر(ص)، روح آسمان شدن در جسم کوچک او جاری میکند. پیامبر(ص) کودک را در آغوش گرفته، به سینه میچسباند؛ صورت بر صورت او مینهد و اشک میریزد. گویی میبیند آن بیابان خشک و رنجهایی را که این دریای صبر تحمل میکند.
زینت پدر
نوزاد نورسیده علی(ع) از سوی خدا و به اشاره جد بزرگوارش، پیامبر(ص)، زینب نام گرفت. علی(ع)، شگفتترین و شیرینترین نشانه خلقت خدا و فخر دو عالم، اینک به او فخر میکند. زینب در لحظه لحظه زندگی پردردش و در صبوریها و خروشیدنها مینمایاند که لایق چنین نامی است و سزاوار چنان مقامی. او نه زینت پدر که زینت خلقت است.
تجسم صبر
صبر اگر میخواست مجسم شود، بهتر از تو نمییافت. چه میگویم؟ صبر کودکی است که در کنج زندگی پررنج تو به شاگردی نشست. ای کعبه همه سختیها و ای مادر همه رنجها، صبر قطره کوچکی از باران مکارم اخلاق بود که بر دریای تو بارید. این کاسه گلی ماست که به اندک رنجی لبریز میشود. کاسه صبر تو از وحی است، از خداست. چگونه پر شود که بیانتهاست. زینبا، خلقت همیشه در تحیّر صبوری تو خواهد ماند.
رضای پروردگار
زینب باید برادرش را وداع گوید. دل از برادرش، مولا و مقتدایش و تنها بهانه زندگیاش، برکند و اندکی بعد، دست زیر پیکر پاک برادر برد، خونش را به آسمان بپاشد و بگوید: «خدایا این قربانی را از ما، خاندان وحی، بپذیر». با این کار بندگی کردن و راضی بودن به رضای پروردگار را معنا کند. و امروز، روز رحلتش، برادرش حسین است که بهشتِ آغوش میگشاید و آمدن خواهر را انتظار میکشد.
نماز شب نشسته
پوسته سیاه شب، جسم بیروح و خشک زمین را سخت در برگرفته است. اما در خرابهای، روزنهای تا انتهای آسمان نور میافشاند. در خرابهای کنار سیاهترین قصر. شب چقدر به شام بلا نزدیک است و این خرابه کوچک چقدر بزرگ و نورانی شده است. قامت خمیده زینب(س) اینک به نماز شب نشسته است، گرچه گرسنگی و تشنگی و خستگی توان ایستادن از او گرفته است. زینب(س) قامت شکیبایی و بندگی و پرهیزکاری را راست کرده است و تسبیح پروردگار میگوید. این نماز شب یادآور نماز شب نشسته فاطمه است که اینک در آینه دختر به تصویر آمده است. عجبا که شباهت این دختر به مادر تا کجاست. سلام و درود بیکران خدا بر فاطمه(س) و دختر داغدیدهاش.
عصاره خوبیه
خدا تو را از چه لبریز کرده است ای دردانه علی، که هرچه نگاه هست تا انتهای خلقت بر آینه وجود تو خیره خواهد ماند؟ تو چنان از صبر لبریزی که سختیهایی چنین، چون قطرهای آرام در دریای وجودت فرو مینشیند و تو را به تلاطم نمیافکند. تو آنقدر با عبادت عجین شدهای که فرشتگانِ سالها به عبادت ایستاده، پیش نماز شبت قامت خم میکنند. آنقدر از خروش و شجاعت بهره بردهای که خطبههایت در مجلس دشمن، دل سنگ را به لرزه میاندازد. رحمت بیپایان الهی بر تو ای عصاره همه خوبیهای عالم.
مایه حیات اسلام
ای مادر همه رنجها و مصیبتها، قطره قطره اشکهای تو ترجمه عشق و وفاداری به ولایت است؛ معنای رضای خداست؛ نمود حرمت آل الله است و مایه بقای عاشورا. اشکهای تو از کودکی تا عاشورا که محور دردها بودی و کاروانسالار غم و اندوه، همواره زلال آبیاری درخت اسلام بود.
پس از عاشور
چند سالی از داغ عاشورا میگذرد؛ داغی که هر صبح تازهتر میشود و هر شب جان دوباره میگیرد؛ داغی که نه سوزشش التیام مییابد و نه خاطرهاش به فراموشی میرود. و زینب(س) که در هر لحظه این چند سال، عمری رنج و اندوه را دوره کرده است، امروز مشتاقانه به سوی بهشت بال میگشاید. چشم به دیدار اهل بیت روشن میکند و این دنیای فانی را در حسرت نگاه مهربانش به ماتم مینشاند. خدایش دریای مهر بر او جاری کند.
استاد عفاف
زینب(س) خلاصه صبر، زبان گویای عاشورا، ترجمان دینداری و وفاداری به ولایت، آمد تا در کنار صبوریها، فداکاریها، خطبه خواندنها و حماسه آفرینیها، معلم وقار و متانت و استاد عفاف و حیا باشد؛ آمد تا سرمشق همه زنانی باشد که دل از نور ایمان روشن دارند و قلب از زنگارها پاک. آمد تا سرمشق همه زنان و مردان آزادهای باشد که روح پاکدامنی در جسم جامعه میدمند و به دینداری جان زنده میبخشند. رحلت جانسوز ام المصائب، عقیله بنی هاشم، زینب کبری(س) بر همه پیروان آن حضرت تسلیت باد.
آموزگار جوانمردی
امروز فرصتی است تا چشمهایمان بگرید و در زلال خویش، روح خسته از هواهای نفسانی را از نشاط ایمان سرشار کند. امروز فرصتی است تا دلهامان به یاد اسوه عشق و صبر و معرفت تکانی بخورد. امروز فرصتی است تا در کلاس اخلاص زینبی بنشینیم و بردباری بیاموزیم و از خورشیدی نور بگیریم که از پس پرده عفاف، جوانمردی به عالم آموخت. امروز فرصتی است تا به انگیزه رحلت زینب کبری(س) دلهامان را از زلال معرفت سیراب کنیم و چشمهامان را عفت بیاموزیم.
ننگ ابدی
نام اسلام با نام عاشورا حیات میگیرد و نام عاشورا با نام زینب کبری(س). این، زینب(س) بود که مظلومیت اسلام و ولایت را فریاد زد و خون سرخ حسینی را در شریان جامعه جاری کرد. او بود که ندای پیروزی دین را در مجلس ستمکارترین مردان آن روز بلند کرد و فریاد زد: «ای یزید، اینک هر ترفندی داری بکار گیر، هر نیرویی میتوانی برانگیز، هر کوششی میخواهی بکن، لیکن به خدا سوگند که هرگز نخواهی توانست خاندان وحی را نابودسازی و قرآن را براندازی و محو کنی. و این ننگ هیچ گاه از تاریخ زندگی تو پاک نخواهد شد». این فریاد پیروزی چنان آتشین بود که غرور یزید را درهم شکست و به او جرأت اعتراض نداد.
با زلال اشک
به یاد رحلت بانوی گرانقدر عالم اسلام، عقیله بنی هاشم، زینب کبری، اشکهامان جاری است و گاه این گریه دل را نیز تکان میدهد. امّا این تکان تا کجاست و زلال این اشکها تا کجا قلبهامان را میشوید؟ آنقدر هست که آینه دل را شفاف کند؟ من و تو ای خواهر مسلمان، آیا آنقدر به یاد زینب(س) هستیم تا یاد نماز شبش، سحرگاه بیدارمان کند؟ یا به یاد قرآن آموختنش قرآن به دست گیریم و به تفسیرش بنگریم؟
وصال یگانه
اخلاص را، ایمان به خدا را از کودکی در قلب تو حک کردند؛ آنگونه که در شمارش هم زبان به یکتایی او گشودی و از غیر سرباز زدی و سپس از کودکی تا کهولت از عزیزترینها دل کندی و بهترینها را وداع گفتی و در آخر تو ماندی و آن یگانهای که مخلصانه یگانهاش میخواندی. تو و آن یکتای مهربانی که از جام صبوریاش تو را نوشاند. و امروز ای زینب، همان یکتای سراسر مهر، تو را به وصال خود فرا میخواند. گوارا باد بر تو این وصال شیرین با معبود یگانه و این وداع ابدی با دنیای پر درد و رنج.
پاسخ سرزنش
در مجلس ابن زیاد غوغایی است. مردم گرد آمدهاند. سرهای شهدا را وارد مجلس کردهاند و نیز کاروان غریبان را با غل و زنجیر! ابن زیاد سرمست از غرور رو به زینب کبری(س) کرد و با سرزنش گفت: «کار خدا با برادرت حسین را چگونه دیدی؟» و زینب در بند اسارت، مصیبت دیده و داغ فراق چشیده پاسخ داد: «جز زیبائی ندیدم؛ آنان گروهی بودند که خدا برایشان شهادت را نوشته بود پس به قتلگاه خود شتافتند. اما تو دادگاهی در پیش داری و باید به کارهایت پاسخ دهی. و آنروز ای پسر زیاد، چه پاسخی توانی داشت؟»
نکوهش ستمکاران
کاروان عشق، غریبانه به شام بلا رسیده است. چند روزی است که مصیبت شهادت برادران، فرزندان و دیگر عزیزان، دل سوخته زینب(س) را مدام آتش میزند. ساعتی نیارمیده است؛ یا به تیمار بیمارش سرگرم بوده یا کودکان را به سامان آورده است یا برای دفاع دین با زبان جنگیده است. اینک در مجلس یزید چقدر خسته است و چقدر دلسوخته؛ اما خستگی و دلسوختگی موجی نیست که دریای صبر زینبی را متلاطم کند و یا زبان برّان او را در دفاع از دین به لکنت اندازد؛ سپس در برابر یزید ستمکار و میگسار زبان به خطبه میگشاید: «ای یزید، اگر اکنون این حوادث تلخ مرا مجبور ساخته تا با چون تویی هم سخن شوم، بدان که من قدرت تو را بس ناچیز میشمرم و تو را پستتر از آن میدانم که نکوهشت کنم یا زبان به سرزنشت باز کنم. به زودی خواهی دید که زیان کردهای. اینک بنگر که آیا این تصمیم تو جز سفاهت چه بود و حال آنکه روزگار قدرت تو همین چند روز بیش نیست». شهامت زینب کبری و خروش کلامش مجلس یزید را دگرگون ساخت و کار را بدانجا رسانید که یزید به عذرخواهی برخاست و زبان به ندامت گشود و این نبود مگر همان رسالت عاشورایی که زینب(س) بر عهده داشت.
ایمان قلبی
ایمان استواری که زینب(س) به معبود یگانه دارد و اطمینانی که او بر سخن حق و برتری ولایت احساس میکند، از او شیرزن شجاعی میسازد که با جرأت تمام در برابر یزید فریاد برمیآورد: «ای یزید، آیا خیال کردهای اینکه روزگار را بر ما تنگ کردهای و جهان را تیره ساختهای و ما را چون اسیران در شهر گرداندی به آن معنی است که ما را نزد خدا منزلتی نیست و تو نزد خدا کرامتی داری؟ سرجای خود بنشین و بازهم بنشین که هرگز چنین نیست. به خدا سوگند، تو فقط پوست خود را کندی و کالبد خود را دریدی و خود را خوار ساختی و این ننگ هرگز از زندگی تو پاک نخواهد شد».
زینت(س) حماسه آفرین
افتخار جامعه زنان همین بس که شیرزنی حماسه آفرین چون زینب کبری(س) از میان آنان به پاخاسته است. زینبی که تاریخ هرگز نام او و حماسههای او را از یاد نخواهد برد. حماسهای که زینب آفرید و مبارزهای که او در برابر ظلم و ستم زمانه انجام داد، تاریخ کمتر به خود دیده است. خدا او را برای عاشورا آفریده بود و او حماسه عاشوراییاش را برای بقای اسلام آفرید. رحمت بیپایان خدا بر او که افتخار عالمیان است.
با کاروان عشق
امشب آخرین شب ماندن است. فردا باید سفر عشق آغاز شود و زینب(س) در برابر شوهرش، عبدالله بن جعفر طیّار، به تقاضای رخصت نشسته است تا پابهپای برادر عازم شود. و عبدالله که میداند گفتن «نه» بهانه مفارقت جان از بدن زینب(س) است، «نه» نمیگوید. زینب(س) پا در کاروان عشق مینهد و عبدالله شاید برای بقای فرزندان بنی هاشم یا به دلیلی دیگر میماند، در حالی که نگران مولایش حسین(ع) است. او، دل با کاروان همراه دارد و برای اثبات این عشق دو فرزندش، محمد و عون، را با کاروان رهسپار میکند. رحمت ابدی حق بر آنان که مهر حسین(ع) را در سینه داشتند.
وفاداری به مول
ابن عباس، صحابی وفادار حضرت که اینک اصرارش در منصرف ساختن امام(ع) بینتیجه مانده است، از امام میخواهد که در سفر شهادت، زنان و دختران را با خود همراه نکند. پاسخی که ابن عباس در برابر این خواهش میشنود نه از امام که از عقیله بنی هاشم، خواهر امام است که میفرماید: «ابن عباس، آیا میخواهی که بزرگ ما، سرور ما و مولای ما تنها برود و ما را بگذارد؟ نه، به خدا قسم که ما با او زندهایم و با او میمیریم؛ چرا که روزگار جز او را برایمان باقی نگذاشته است». و این گونه بانوی قهرمان کربلا، وفاداری به ولایت و عقیده را به تصویر میکشد. رحمت و درود خدا بر او و بر برادر بزرگوارش باد.
کلام آتشین
پافشاری بر عقیده و ارزشها در زینب کبری(س) تا آنجاست که در میان غل و زنجیر اسارت، پس از آنکه با شترهای بیمحمل در شهر گردانیده شد و استهزا و سرزنش فراوان شنید، در مجلس ابن زیاد، وقتی ابن زیاد گفت: «سپاس خدای را که شما را مفتضح نمود و دروغتان را آشکار کرد»، فرمود: «سپاس خدا را که ما را بزرگ داشت به پیامبرش محمد(ص) و ما را طاهر گردانید از هر بدی و آلودگی. پس همانا که فاسقین رسوا میشوند و فجّار دروغ میگویند و ما نه فاسقیم و نه فاجر». ضرباتی که زینب(س) با کلامش بر دهان ظلم میکوبد نشانههای پیروزی خون بر شمشیر است.
مادر دو شهید
زینب کبری(س) مادر دو شهید از شهدای کربلا به نامهای محمد بن عبدالله و عون بن عبدالله است. او با دست خود لباس جنگ بر تن دو فرزندش پوشانید و هر دو را در رکاب مولایش حسین(ع) به شهادتگاه فرستاد. او پس از شهادت فرزندان به سوگ آنان ننشست؛ چرا که این دو قربانی را برای آن مرد بزرگ بسیار کوچک میدید و نگران آن بود که با اشک او در دل مولایش شرم یا اندوهی راه یابد و او که سراپا عشق حسین(ع) بود، اینک آرام به خیمه پناه برده تا با برادر روبرو نشود. شگفتا از این عشق! و شگفتا از دریای معرفتی که در وجود او جاری است!
زینب گونهها
امروز مادران شهیدان در سوگ مادری به ماتم نشستهاند که دو فرزندش را در راه دفاع از دین و ولایت رهسپار شهادت کرد. شهادت عقیله بنی هاشم، زینب کبری را به همه مادران شهیدان تسلیت میگوییم. به همه آنان که به آینه وجود او چشم دوختند و خالصانه او را سرمشق خود قراردادند و با دست خود غنچههای بوستان زندگیشان را به دین و ولایت تقدیم کردند. همه آنان که در دریای معرفت زینبی غرق شدند و به مروارید عشق بر ولایت دست یافتند. همه آنان که خود را به پرده حیای زینبی آراستند و زینب گونه، فریاد دفاع از دین سر دادند و همه آنان که اینک زینب گونه مظلومیت خون شهدا و پیروزی همیشگی دین را فریاد میکنند. مژده باد آنان را بر چنین سرمشقی که انتخاب کردند. بشارت باد آنان را بر چنین راهی که برگزیدند.
دریای مصیبته
تاریخ شیعه، تاریخ مظلومیت و مصیبت است. روزی در عزای رسول خدا(ص)، روزی در ماتم شهادت خیرالنسا(س)، روزی در اندوه غربت و شهادت، علی(ع) روزی در عزای شهادت غریبانه حسن(ع) و روزی دیگر در ماتم عاشورا و حسین(ع). اما تو ای زینب، ای جگرگوشه رسول خدا(ص)، ای دردانه علی(ع)، ای میوه دل زهرا(س)، رحلت تو تکرار همه مصیبتهاست؛ مرور همه رنجها و ماتمهاست؛ تجلّی لحظه لحظه عمر پر از اندوه توست. نام تو تجلی نام اهلبیت است و یاد غربت تو، یادواره مظلومیتهای بیپایان اهل بیت. گویی تو آیینه تمام نمای مصیبتهای خاندان عصمت و طهارتی. درود و سلام بیپایان خدا بر تو و بر اهل بیت رسول خدا(ص).
بهترینها
عالم از آغاز آفرینش در انتظار شما بود. دنیا همیشه دل به گوهر وجود شما خوش خواهد داشت و گرد محور عشق شما خواهد چرخید که شما اهل بیت بهتریناید و تو ای زینب، بهترین خواهری. چنان که پیامبر فرمود: «حسین بهترین پدر، مادر، برادر و خواهر را دارد». و تو ای زینب، در گام به گام زندگیات نشان دادی که بهراستی بهترین خواهری. سلام و درود خدا بر تو و بر برادرت حسین(ع) و بر خاندان وحی(ع).
حماسه کربلا
حماسه کربلا و قیام امام حسین(ع) دو مرحله مهم دارد: مرحله نخست آن اعتراض امام حسین(ع) به ستمکاری و کج رویها بود که سرانجام منجر به شهادت آن حضرت شد؛ مرحله دوم کشاندن این حماسه از سرزمین کربلا به دیگر نقاط جهان و تعمیم آن به تمامی زمانها و سرزمینها بود. این مرحله را حضرت زینب، شیرزن کربلا، رشیدانه انجام داد. آن حضرت با زبان علی گونه خود و افشای توطئههای یزید، انقلاب عاشورا را عالمگیر کرد.
آیت الهی
علامه سیدعبدالحسین شرف الدین(ره) فرمودهاند: «بزرگوارتر، کریمتر و نجیبتر از زینب(س) دیده نشده است. او نشانهای از نشانههای الهی بود. زینب(س) در تیزفهمی، صفای نفس، لطافت حس، قوت قلب، شجاعت و شهامت، استواری و استقامت بینظیر بود».
در آغوش نبوت
علامه شیخ جعفر نقدی درباره حضرت زینب(س) فرمودهاند: «پرورش زینب، این گوهر گرانبها، در آغوش نبوت بود. زینب(س) در خانه رسالت بالید. شیر وحی از مادرش زهرای بتول(س) نوشید و به دست پسر عم رسول خدا(ص)، علی مرتضی(ع)، کرامت فرا گرفت. زینب پرورش آسمانی یافت و تربیتی روحانی. تنپوش فاخر شکوه پوشید و ردای پاکدامنی بر تن کرد».
پرستنده آل علی
عبادت از بالاترین درجات بندگی است و پیشوایان معصوم(ع) مرتبه والایی در پرستش دارند. از حضرت رسول تا حضرت مهدی(عج)، همه با خدای بزرگ انس و الفتی ویژه داشتهاند و بهترین لحظاتشان هنگامی بوده است که در خلوت با خدای خود به راز و نیاز میپرداختند. زینب(س) نیز بخشی از شب را به عبادت میپرداخت و در دوران حیات خود هیچ گاه شب زندهداری را ترک نکرد. آن چنان عبادت میکرد که او را عابده آل علی (پرستنده آل علی) نام دادند. امام سجاد(ع) فرمودهاند: «در شب یازدهم عاشورا هم نماز شب زینب کبری(س) ترک نشد و نشسته نماز خواند».
تندیس پاکدامنی
علامه مامقانی(ره) درباره حضرت زینب(س) فرمودهاند: «زینبی میگویم، زینبی میشنوی! اما چه میدانی که زینب کیست؟ او دارای صفات پسندیده بوده است؛ چندان که احدی از زنان، جز مادرش، دارای چنین صفاتی نبوده و نیستند. چنان که در موردش گفته میشود زینب، صدیقه صغری(س) است. زینب(س) در حجاب و عفاف، یگانه زنی است که احدی از مردان او را در زمان پدر و برادرانش تا زمان واقعه عاشورا ندیده بود».
سخن علامه سید محسن امین درباره حضرت زینب(س)
علامه سیدمحسن امین درباره حضرت زینب(س) میفرمایند: زینب کبری(س) از زنان با فضیلت است و فضایلش مشهورتر از آن است که بیان شود. خرد، استواری و بلاغتش نیازمند گفتن نیست؛ چرا که همه اینها از خطبهای که در کوفه و شام ایراد فرموده بود به خوبی معلوم است. آن گونه که گویا از زبان پدرش علی(ع) سخن میگوید. البته از زینب(س) عجیب نیست؛ زیرا او از شاخههای درخت نبوت و از خاندان هاشمی بود. جدش رسول خدا(ص) پدرش علی مرتضی(ع) و مادرش زهرای بتول(س) و برادرانش حسن(ع) و حسین(ع) است.
شجاعت
از ویژگیهای برجسته زینب(س) شجاعت است؛ شجاعتی علی گونه که در عاشورا نیاز بود. اگر ذرهای ترس و وحشت از حکومت طاغوتی و ستمگر یزید داشت، نمیتوانست پیروز شود. شجاعت زینب(س) باعث شد تا پرده از جنایات یزید ستمگر بردارد. شیرزن خاندان آل علی چنان با صلابت ندا سر داد که کاخ سلطنت امویان ستمگر از جای کنده شد.
تبعید بعد از اسارت
روح متلاطم زینب(س) از توفانها عبور کرده بود و از دریای آتش گذشته بود. اندیشه و زبان او آگاهی بخش بود و مردم جرعه نوش چشمه دانش او بودند. نهضت بیداری در مدینه آغاز شد. نهضتی که ریشهاش خون پاک حسین(ع) و یارانش و پاسدارنده و تبیین کنندهاش زینب(س) بود. شعلههای بیداری افروخته شده بود و آتش نهضت مدینه شعلهور بود. حاکم مدینه برای یزید نامهای نوشت و آنچه پیش آمده بود توضیح داد. یزید دستور تبعید زینب را داد.
القاب و نامهای حضرت
حضرت زینب(س) به واسطه کمالات و شایستگیهای بسیاری که داشتند، القاب و نامهای گوناگونی همچونصدّیقه، موثّقه، عارفه، فاضله، کامله و عابده خاندان علی(ع) دارند. او را عالمه غیر معلّمه ـ دانشوری کهاستاد ندیده است ـ و عقیله بنیهاشم هم میگفتند.
چگونگی تربیت و پرورش حضرت زینب(س)
حضرت زینب کبری(س) در بین خاندان رسالت و در خانه شریف امام علی(ع) به دنیا آمد و در دامان پر مهرحضرت زهرا(س) بزرگ شد. پرورش قُدسی آن حضرت در خانهای بود که ایمان و پرهیزکاری و شجاعت وعفاف در آن موج میزد. در واقع پنج تن آل عبا مربیان آن حضرت بودند و پرورش او را به عهده داشتند. از اینرو، از چنین بانویی چندان شگفت نیست که مصیبتهای کربلا و پس از آن را آن گونه تحمل کرده دلاورانه دربرابر ستمگران بایستد و شکوه و شوکتشان را به سُخره گیرد و با افشای جنایتهای ستمگران اموی، آنها را رسوای زمین وزمان سازد.
سخنوری و شجاعت حضرت زینب
عمر ابونصر، دانشمند لبنانی، در کتاب فاطمه دخت پیامبر مینویسد: «کاملاً روشن است که زینب(س) دخترفاطمه زهرا(س)، در میان خاندان پیامبر، از شجاعترین و سخنورترین افراد بود و فصاحت و بلاغت بسیاریدر کلامش داشت. شهرت حضرت زینب(س)، به خصوص، پس از ماجرای کربلا و وقایع بعد از آن استکه در آن، زینب اوج دلاوری، نترسی، استواری و بلاغت خود را نشان داد».
زینب بانوی نمونه
حسن قاسم پژوهشگر عرب در کتاب حضرت زینب مینویسد: «بانوی پاک و بزرگوار، زینب دختر امام علی بنابیطالب(ع) و خواهر حسنین(ع)، از خانواده ریشه داری بود و گوهر ارجمند، روح کامل و جان پاکی داشت.گویی در قالب و ساختاری آفریده شده بود که به فضایل و نیکیها عطرآگین شده بود. هر کس در آثاروجودی و زندگی آن بزرگوار تحقیق کند، در برابر خود زنی را میبیند که نُماد حق، فضیلت، شجاعت،جوانمردی، فصاحت، قدرت روحی و پاکی و پرهیزگاری است».
نیابت خاص حضرت زینب(س)
شیخ صدوق(ره) میفرماید: «حضرت زینب(س)، از برادر بزرگوارش سیدالشهدا(ع) نیابت خاص داشت و پساز شهادت سالار شهیدان(ع)، تا هنگامی که امام سجاد(ع) در بیماری بود، مردم در مسائل حلال وحرام به آنبانو رجوع میکردند».
حضرت زینب(ع) از راویان حدیث بود
شیخ طبرسی میگوید: «حضرت زینب(س) روایات بسیاری از مادر گرامیاش نقل کرده است. همچنین گفتهاند:ایشان از پدر و مادر و برادران بزرگوارش و نیز از امسلمه و امهانی و برخی از زنان حدیث نقل کرده استواز جمله راویانی که از او حدیث شنیده و نقل کردهاند میتوان به ابن عباس، امام سجاد(ع)، همسرش عبداللّه بن جعفر و فاطمه صغری دخت گرامی امام حسین(ع) اشاره کرد».
عبادت حضرت زینب(ع)
حضرت زینب(ع) در عبادت و پرستش مانند مادرش فاطمه زهرا(س) بود. از امام سجاد(ع) روایت شده است کهفرمودند: «عمهام زینب، در مسیر کوفه به شام نیز نمازهای واجب و نافله خود را به طور کامل به جا میآورد ودر برخی از منزلها نماز خود را نشسته به جا میآورد. علت این کار را از او پرسیدیم، فرمود: به دلیل شدتضعف و گرسنگی است که نش
نظر شما :