شعری از علیرضا قزوه در وداع با رمضان

۲۵ شهریور ۱۳۸۸ | ۱۳:۲۶ کد : ۱۴۴۷۲ اینترنت
تعداد بازدید:۱۲۳۱
علیرضا قزوه در روزهای پایانی رمضان، غزلی را در وداع با این ماه مبارک سروده است.

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان

دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست
دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان

بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان

نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیده باز رمضان

صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان

شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان


منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806250281


نظر شما :