خاطره خواندنی علیرضا زاکانی از یک شیرمرد الهی؛ باید از این مرد یک مجسمه طلا ساخت(۸-۷-۹۱)
به گزارش جهان، سازمان بسیج شهرداری تهران به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، سلسله همایش هایی را با هدف تبیین حماسه هشت سال دفاع مقدس برگزار می کند.
فرهنگسرای اندیشه که میزبان این همایش هاست در پنجمین شب این نشست ها، از علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس دعوت کرد تا به تشریح بخشی از دوران دفاع مقدس بپردازد.
علیرضا زاکانی در این مراسم با تاکید بر اینکه زیباترین نگاه ما به جنگ مربوط است، گفت: ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که وقتی از دفاع مقدس صحبت می کنیم و آنرا دانشگاه می دانیم، آیا دانشگاه جبهه و جنگ مردم ما را ساخت یا مردم ما دانشگاه جبهه و جنگ را خلق کردند؟
نماینده تهران با اشاره به خاطره ای از دوران دفاع مقدس گفت: در سال 62 ما در گروه تخریب دو قاطر از عراقی ها به غنیمت گرفته بودیم و اتفاقا به آنها نیاز جدی داشتیم. در بین ما یک رزمنده ای بود که قاسم اصغری نام داشت و از فرمانده خواست تا اجازه دهد قاطرها را مهار کند. همین امر باعث شد تا نام وی
” قاسم با بدن خودش معبر درست کرده بود تا سربازانی که حداقل 70 کیلو وزن داشتند از روی بدنش عبور کنند. همانجا سردار فضلی که آن زمان فرمانده لشگر بود تاکید می کرد که باید مجسمه طلایی از قاسم را بسازند و در میدان شهر نصب کنند. “
را قاسم ترابری سنگین گردان بگذاریم. تا آنکه در آبان سال 62 ما را به دوکوهه منتقل کردند و دیگر از قاسم اصغری خبری نداشتیم.
زاکانی با اعلام اینکه جنگ خواه در نظام غربی یا شرقی، بر دو پایه استوار است، گفت: کسی که می خواهد نقطه ای را تسخیر کند یا باید آتش زیادی روی منطقه بریزد یا آنکه در اختفا کار خود را انجام دهد. بنا بر این وقتی عراق میخواست به ما حمله کند خط ما را گلوله باران می کرد اما چون ما آن همه مهمات نداشتیم از شب استفاده می کردیم و در تاریکی شب به باز کردن میادین مین و بازکردن معبر برای حمله رزمندگان می پرداختیم.
زاکانی ادامه داد: در منطقه ای که ما فعالیت می کردیم، 14 کیلومتر راه آبی بود و چون مین در کار نبود ما که تخریب چی بودیم، کاری نداشتیم و آزاد بودیم. من همانجا قاسم اصغری را دیدیم و چون کاری نداشتیم یک آر.پی.جی گرفتیم و با قاسم برای زدن تانکهای دشمن رفتیم. پس از چند ساعت، عملیات آغاز شد و من دیدیم که قاسم قاطرچی توانایی های دیگری هم دارد و آدم بزرگ و با تدبیری است.
زاکانی با اعلام اینکه در آنجا برای اولین بار مجروح شد، گفت: وقتی به هوش آمدم دیدم که در کنار جاده ای هستم و فرمان عقب نشینی داده اند و من هم به بیمارستان منتقل شدم و 3 ماه بستری بودم. وقتی به منطقه بازگشتم سراغ قاسم را گرفتم و به فرمانده گفتم که قاسم یک قاطرچی ساده نیست بلکه توانایی های زیادی دارد.
وی افزود: فرمانده ما حرف مرا تصدیق و تعریف کرد که در موقع عقب نشینی، شهید و مجروح زیادی داشتیم و عراقی هم دایم آتش
” وی با تاکید بر اینکه هدفم از ذکر این خاطره نشان دادن مراحل رشد یک بچه روستایی از مهار کردن قاطرها تا فرماندهی و شهادت بود گفت: اکنون سوال من این است که آیا جنگ قاسم اصغری ها را ساخت یا قاسم اصغری ها حماسه دفاع مقدس را خلق کردند؟ پاسخ این است که دو طرفه بود. یعنی اینکه این آدمها دانشگاه جنگ و دفاع مقدس را خلق کردند و دانشگاه جنگ نیز این آدمها را ساخت کرد. “
می ریختند و اجازه نمی دادند مجروحان را به عقب تخلیه کنیم. اما قاسم اجازه گرفت تا مجروحان و شهدا را به کنار جاده بیاورد و ما آنها را به عقب منتقل کنیم. البته باورمان نمی شد که او زیر آن آتش و در روز روشن بتواند کاری کند، اما هنگامی که از تاریکی شب استفاده کردیم و به کنار جاده رفتیم دیدیم که 2 وانت تویوتا شهید به کنار جاده منتقل کرده است و این گونه بود که قاسم به نوع دیگری شناخته شد.
وی ادامه داد: کارهای قاسم ادامه داشت تا آنکه عملیات عاشورای 3 شروع شد. عراقی ها در عملیات فتح المبین 3 ردیف مانع ایجاد کرده بودند که شامل ردیف مین، کانال و سیم خاردار بود. بچه های واحد تخریب در دل شب، مین ها را خنثی می کردند و یک نوار سفید برای معرفی معبر بر جای می گذشتند و در نهایت نیز که به سیم های خاردار حلقه ای می رسیدند، یک نوع ماده منفجره ای را کار می گذاشتند و به محض آنکه فرمان حمله داده می شد، این مواد، منفجر می شد و سیم های خاردار به پهنای 8 متر معبر باز می شد و بچه ها حمله را آغاز می کردند.
وی با اعلام اینکه در بین رزمندگان نیز درجه بندی بود گفت: یک عده به محض منفجر شدن معبر از جایشان بر میخواستند و فریاد الله اکبر می کشیدند و به دل دشمن حمله می کردند که به آنها خط شکن می گفتند. عده دیگری هم پشت سر اینها بلند می شدند و حمله می کردند و عده ای هم جرات حمله کردن نداشتند بنا بر این آدمهای جبهه هم متفاوت بود.
زاکانی ادامه داد: قاسم هم در آن عملیات حضور داشت و وقتی دیده بود نمی تواند سیم خاردارها را منفجر کند خودش روی سیمهای خاردار پریده و به سربازان دستور داده بود که از روی بدنش بگذرند و عملیات آغاز شده بود.
نماینده تهران در مجلس با تاکید بر اینکه ما جرات این را به خود نمی دهیم که حتی به سیم خاردار دست هم بزنیم، گفت: قاسم با بدن خودش معبر درست کرده بود تا سربازانی که حداقل
” رهبری گفتند که من همه شما را می شناسم و می دانم که در جنگ مسوولیت داشته اید اما دفاع مقدس در مقابل امروز هیچ است. آن دوره دفاع اصغر بود و امروز دفاع اکبر است و شما در این دوره حساب پس می دهید. کسی که در این دوره مدال افتخار بگیرد، کارش سخت تر است و این دوره به میزان و ملاک نیاز دارد. “
70 کیلو وزن داشتند از روی بدنش عبور کنند. همانجا سردار فضلی که آن زمان فرمانده لشگر بود تاکید می کرد که باید مجسمه طلایی از قاسم را بسازند و در میدان شهر نصب کنند.
وی با یادآوری اینکه وقتی به تهران برای ملاقات قاسم رفتیم، تمام بدنش سوراخ، سوراخ شده بود، گفت: بعد از آن ماجرا و در جزیره "ام رساس" قایق ما اولین قایقی بود که از اروند عبور می کرد و برای آنکه راه را گم نکنیم، غواصان ما که از قبل جلو رفته بودند، با چراغ قوه علامت می دادند. اما وقتی به آن غواص رسیدم، دیدم کسی که جلوتر از همه به خط رسیده و علامت می دهد همان قاسم است. او مسئول غواصان خط شکن شده بود و جلوتر از همه به خط دشمن زده بود.
عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور با اعلام اینکه قاسم اصغری در عملیات والفجر 8 مجروح شد گفت: در نتیجه یک پایش کوتاه شد اما باز هم دست از جبهه نکشید و با همان پای مجروح به جبهه برگشت و سرانجام در هنگام خنثی کردن مین به شهادت رسید.
وی با تاکید بر اینکه هدفم از ذکر این خاطره نشان دادن مراحل رشد یک بچه روستایی از مهار کردن قاطرها تا فرماندهی و شهادت بود گفت: اکنون سوال من این است که آیا جنگ قاسم اصغری ها را ساخت یا قاسم اصغری ها حماسه دفاع مقدس را خلق کردند؟ پاسخ این است که دو طرفه بود. یعنی اینکه این آدمها دانشگاه جنگ و دفاع مقدس را خلق کردند و دانشگاه جنگ نیز این آدمها را ساخت کرد.
زاکانی با یادآوری اینکه چند ماه قبل با عده ای از رزمندگان دفاع مقدس خدمت مقام معظم رهبری رسیده اند، گفت: در این جلسه دوستان نکاتی را در مورد گذشته شان تعریف می کردند اما رهبری گفتند که من همه شما را می شناسم و می دانم که در جنگ مسوولیت
” "حسین کامل" داماد بزرگ صدام که بعدها به دست پسران صدام کشته شد کتابی نوشته که در آن آورده است هنگامی که خرمشهر به دست نیروهای ایرانی افتاد، صدام 24 ساعت به اغما رفت. صدام دایم فحش میداد و فرمانده هانش را به خیانت متهم میکرد و باور نداشت که ایران توانسته خرمشهر را باز پس بگیرد. “
داشته اید اما دفاع مقدس در مقابل امروز هیچ است. آن دوره دفاع اصغر بود و امروز دفاع اکبر است و شما در این دوره حساب پس می دهید. کسی که در این دوره مدال افتخار بگیرد، کارش سخت تر است و این دوره به میزان و ملاک نیاز دارد.
وی با تاکید بر اینکه فتح خرمشهر کار بزرگی بود گفت: "حسین کامل" داماد بزرگ صدام که بعدها به دست پسران صدام کشته شد کتابی نوشته که در آن آورده است هنگامی که خرمشهر به دست نیروهای ایرانی افتاد، صدام 24 ساعت به اغما رفت. صدام دایم فحش میداد و فرمانده هانش را به خیانت متهم میکرد و باور نداشت که ایران توانسته خرمشهر را باز پس بگیرد.
زاکانی با اشاره به پیام امام خمینی(ره) افزود: امام در مقابل این کار بزرگ پیام داد که "خرمشهر را خدا آزاد کرد". اما بچه ها از اردیبهشت تا خرداد جنگیده بودند و زحمات زیادی کشیده بودند. امام تحلیل درستی داشتند و خطاب به رزمندگان فرمودند «من دست شما را می بوسم، اما مواظب باشید غرور شما را نگیرد». اما همین امام وقتی ما در عملیات بدر دچار مشکل شدیم و دستور عقب نشینی دریافت کردیم فورا پیام داد و از همان ابتدا گفت شما پیروزید و مهم این است که به تکلیف خود عمل کرده اید.
وی در تحلیل همه این خاطرات دفاع مقدس گفت: وقتی یک نفر نگاهش الهی شد، خواست او، اراده خداوند را به همراه دارد و باید این باور را به جامعه امروز منتقل کنیم.
زاکانی با یادآوری اینکه 23 سال است که امام خمینی را از دست داده ایم گفت: خوشبختانه مقام معظم رهبری در دشواری های انقلاب، ما را هدایت میکنند آن هم به طریقی که دنیا را متحیر کرده است.
نماینده تهران در مجلس با تاکید بر اینکه دنیا از این مقاومت ما متحیر شده است گفت: همه چیز، شما مردم هستید و مقام معظم رهبری محور این حرکت است. باید این رهبری را قدر بدانیم و با محوریت رهبری به پیروزی برسیم.
نظر شما :