حزباللهیها بشنوند!(۶-۱۱-۹۱)
من يك توصيه هم در زمينهى سياسى بكنم. عزيزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر كشور، امروز ما احتياج داريم به اتحاد و يكپارچگى. بهانههاى اختلاف زياد است. گاهى در يك قضيهاى سليقهى يك نفر، دو نفر با هم يكسان نيست؛ اين نبايد بهانهى اختلاف بشود. گاهى در كسى يك گرايشى هست، در ديگرى نيست؛ اين نبايد مايهى اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعهى در درون، موجب فشل ميشود. قرآن به ما تعليم ميدهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم».(۱) اگر منازعه كنيم، سر مسائل گوناگون - مسائل سياسى، مسائل اقتصادى، مسائل شخصيتى - دستبهيقه شويم، دشمن ما جرى ميشود. يك مقدار از جرأتى كه دشمن در سالهاى گذشته پيدا كرد، به خاطر اختلافات بود.
بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
ممكن است ما با يكى مخالف باشيم، دشمن باشيم؛ دربارهى او چگونه قضاوت ميكنيد؟ اگر قضاوت شما دربارهى آن كسى كه با او مخالفيد و با او دشمنيد، غير از آن چيزى باشد كه در واقع وجود دارد، اين تعدى از جادهى تقواست. آيهى شريفهاى كه اول عرض كردم، تكرار ميكنم: «يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سديدا»(۲). قول سديد، يعنى استوار و درست؛ اينجورى حرف بزنيم. من ميخواهم عرض بكنم به جوانان عزيزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، كه حرف ميزنند، مينويسند، اقدام ميكنند؛ كاملاً رعايت كنيد. اينجور نباشد كه مخالفت با يك كسى، ما را وادار كند كه نسبت به آن كس از جادهى حق تعدى كنيم، تجاوز كنيم، ظلم كنيم؛ نه، ظلم نبايد كرد. به هيچ كس نبايد ظلم كرد.
خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره) - ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
دربارهى زيدى كه شما او را قبول نداريد، دو جور ميشود حرف زد: يك جور آنچنانى كه درست منطبق با حق است، يك جور هم آنچنانى كه در آن آميزهاى از ظلم وجود دارد. اين دومى بد است، بايد از آن پرهيز كرد. درست همانى كه حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهى ميتوانيد راجع به آن توضيح دهيد، بگوئيد، نه بيشتر.
بیانات خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره) - ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
من بارها گفتهام: ظلم نكنيم. اين هم يكى از آن اساسىترين كارهاست. ظلم چيز بدى و چيز خطرناكى است. ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند. گاهى يك كلمهى نابجا عليه يك كسى كه مستحقش نيست، يك نوشتهى نابجا، يك حركت نابجا، ظلم محسوب ميشود. اين طهارت دل را و طهارت عمل را خيلى بايستى ملاحظه كرد.
من اين را به نظرم يك جائى گفتم. پيغمبر اكرم ايستاده بودند يك كسى را كه حد رجمِ زنا را بر او جارى ميكردند، ميديدند؛ بعضىها هم ايستاده بودند؛ دو نفر با همديگر حرف ميزدند؛ يكى به يكى ديگر گفت كه مثل سگ تمام كرد و جان داد - يك همچين تعبيرى - بعد پيغمبر به سمت منزل يا مسجد راه افتادند و اين دو نفر هم همراه پيغمبر بودند. توى راه كه ميرفتند، رسيدند به يك جيفهى مردارى - به يك مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود - كه مرده بود و آنجا افتاده بود. پيغمبر به اين دو نفر رو كردند و گفتند: گاز بگيريد و يك مقدارى از اين ميل كنيد. گفتند: يا رسولاللَّه! ما را تعارف به مردار ميكنيد؟! فرمود: آن كارى كه با آن برادرتان كرديد، از اين گاز زدن به اين مردار بدتر بود. حالا آن برادر كى بوده؟ برادرى كه زناى محصنه كرده بوده و رجم شده و اينها دربارهاش آن دو جمله را گفتهاند و پيغمبر اينجور ملامتشان ميكند!
زيادتر نگوئيد از آنچه كه هست، از آنچه كه بايد و شايد. منصف باشيم؛ عادل باشيم. اينها آن وظائف ماست. اينجور نيست كه ما چون مجاهديم، چون مبارزيم، چون انقلابى هستيم، بنابراين هر كسى كه از ما يك ذره - به خيال ما و با تشخيص ما - كمتر است، حق داريم كه دربارهاش هر چى كه ميتوانيم بگوئيم؛ نه، اينجورى نيست. بله، ايمانها يكسان نيست، حدود يكسان نيست و بعضى بالاتر از بعضى ديگر هستند. خدا هم اين را ميداند و ممكن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لكن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، بايد اين اتحاد و اين انسجام حفظ بشود و اين تمايزها كم بشود.
بیانات در دیدار اعضاى بسیجى هیئت علمى دانشگاهها - ۱۳۸۹/۰۴/۰۲
اين حرفى كه من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران كشور گلهگزارى كردم، موجب نشود كه حالا يك عدهاى راه بيفتند، بنا كنند عليه اين و آن شعار دادن؛ نه، بنده با اين كار هم مخالفم. اينكه شما يك نفر را به عنوان ضد ولايت، ضد بصيرت، ضد چه، مشخص كنيد، بعد يك عدهاى راه بيفتند عليه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با اين كارها هم مخالفم؛ اين را من صريح بگويم. اين كارهائى كه در قم اتفاق افتاد، بنده با اينجور كارها مخالفم. آن كارهائى كه در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اينجور كارها مخالفم. بارها به مسئولين و كسانى كه ميتوانند جلوى اين چيزها را بگيرند، تذكر دادهام. آن كسانى كه اين كارها را ميكنند، اگر واقعاً حزباللّهى و مؤمنند، خب نكنند. مىبينيد كه تشخيص ما اين است كه اين كارها به ضرر كشور است، اين كارها به نفع نيست. با احساساتشان راه بيفتند اينجا، آنجا، عليه اين شعار بدهند، عليه آن شعار بدهند؛ اين شعاردادنها كارى از پيش نميبرد. اين خشمها را، اين احساسات را براى جاى لازم نگه داريد. در دوران دفاع مقدس اگر بسيجىها ميخواستند همين طور بروند يك جائى، طبق ميل خودشان حمله كنند، كه خب پدر كشور در مىآمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به اين حرفها اعتنائى ندارند، آنها كه خب حسابشان جداست؛ اما آن كسانى كه به اين حرفها اعتناء دارند و مقيدند كه برخلاف موازين شرع حركت نكنند، بايد مراقبت كنند، از اين كارها نكنند.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان - ۱۳۹۱/۱۱/۲۸
نظر شما :