چرا «پیشوایان هدایت» خواندنی است؟
چه شد كه سراغ تألیف این كتاب رفتید؟
این سؤال دو بخش دارد؛ یك بخش اینكه چگونه مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام سراغ این كار آمد؟ یك بخش دیگر اینكه چگونه این قرعه به نام این حقیر درآمد؟ در حقیقت سه جریان در یك جا با هم تلاقی پیدا كردند؛ یكی سابقهی مطالعات و كارهای تحقیقاتی بنده در تفسیر قرآن و تاریخ بود. دوم كار مقدماتی مشابهی بود كه قبل از كار با مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام برای «مجمع فكر اسلامی» در زمینهی تدوین فهرستی از مهمترین سرفصلهای زندگی ائمهی معصومین انجام داده بودیم. سوم هم پیشنهاد مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و تصمیم مدیریت وقت آن در سال ۱۳۷۵ كه از ما خواستند در مدت كوتاهی با استفاده از منابع موجود، برای هر معصوم یك عنوان كتاب در قالب یك مجموعهی ۱۴ جلدی تهیه كنیم.
معمولاً كارهای جدید پژوهشی در پاسخ به یك نیاز و خلأ شكل میگیرد. در زمینهی سیرهی اهل بیت علیهمالسلام چه خلأیی وجود داشت كه باعث شد این كار شكل بگیرد؟
كتابهایی كه قبلاً در زمینهی سیرهی اهل بیت علیهمالسلام نوشته شده بود، معمولاً این مشكل را داشتند كه راجع به امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام مفصل بحث میكردند، اما وقتی به بقیهی ائمه میرسیدند، بیش از چند صفحه مطلب نداشتند. مثلاً بهترینش كتاب ۱۴ جلدی «سیرهی پیشوایان» است كه برخی از مجلدات آن مفصل و به لحاظ نگارش پختهتر است و برخی هم كمی مختصرتر.
همچنین قبل از كاری كه ما انجام دادیم، مجموعهی «ستارگان درخشان» وجود داشت. در این مجموعهها معمولاً به سیرهی اهل بیت علیهمالسلام نگاه نظاممند نمیشد و آن انسان ۲۵۰ ساله را شما در این آثار نمیدیدید. در آن كتابها این دقیقاً روشن نمیشد كه اهل بیت علیهمالسلام همه نور واحد هستند و اگر در تاریخ، هركدام از اهل بیت علیهمالسلام جای آن دیگری قرار میگرفت، دقیقاً همان نقش را ایفا میكرد.
بحث نگاه قرآنی در مقدمهی جلد اول كتاب تبیین شده است. لطفاً اگر ممكن است در مورد نگاه شهید صدر به تاریخ زندگی اهلبیت علیهمالسلام كه اشاره كردید در تنظیم این اثر مورد توجه ویژه بوده است توضیحاتی بفرمایید.
بر اساس اینكه هدف اصلی «هدایت» در حركت انبیا و ائمه علیهمالسلام خطی واحد است، این خط باید در شرایط گوناگون تاریخی تحقق پیدا كند. یكی از مسائل در این زمینه آن است كه در عصر هر امامی چه نیازهای فرهنگی، اجتماعی، دینی، سیاسی و تربیتی بوده كه امام به عنوان هادی مردم باید به آنها پاسخ میدادند؟
مسألهی بعدی، تقسیم تاریخ اهل بیت علیهمالسلام تا قبل از غیبت به سه دوره تاریخی است. در نگاه شهید صدر در این سیر تاریخی و در مقطع اول، عمق آن انحرافی كه پس از پیامبر به وجود آمد، برای مردم روشن نبود. اهل بیت علیهمالسلام سعی كردند نشان بدهند كه یك انحراف ریشهای و عمیق به وجود آمده است. كار اهل بیت علیهمالسلام در مقطع اول این بود كه مردم را برای فهم این معنی آمادهكنند. اینجا از این بحث میشود كه با شهادت امام حسین علیهالسلام و جریان هجرت امام زینالعابدین علیهالسلام به كوفه و شام و نقشی كه ایفا كردند، چه تحولی ایجاد شد در آن برهه تاریخی كه مرجعیت به اهل بیت علیهمالسلام برگشت؟
با حضور امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام بنای تشیعی كه پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام پایهگذاری كرده بودند باید مستحكم میشد. لذا یك حركت علمی بسیار مفصلی از امام سجاد علیهالسلام شروع میشود و میبینید كه این دوران شكوفایی علمی و مرجعیت علمی اهل بیت علیهمالسلام است. لذا عملاً در درون جامعهی اسلامی یك جامعهی خاصی شكل میگیرد كه در عین حفظ روابط با مسلمین، نسبت به حكام و خط ظالمانهی حكومت موضعگیری میكنند تا خط مبارزه با انحراف و آن روحیهی شهادتطلبی زنده بماند.
دریافت نسخه كامل مجموعه «پیشوایان هدایت»
در مرحلهی بعد، شهید صدر اینگونه نگاه كردهاند كه تشیع از لحاظ استحكامات زیربنایی، جمعیت و رسیدن به اقتدار به حدی رسید كه موجب ترس و آشفتگی دستگاه حاكم شد. در اینجا بحث امام رضا علیهالسلام پیش میآید و پیشنهاد ولایتعهدی به ایشان كه برای خنثیكردن خطر نزدیكشدن برای به دست آوردن قدرت سیاسی بود كه اینجا باز مسیر جدیدی باز میشود. این مسیر جدید، آغاز فشار فراوان بر اهل بیت علیهمالسلام است. هدف، فشار بر امام به صورت غیر مستقیم است.
دوران امام جواد، امام هادی و امام عسكری علیهمالسلام نیز به همین صورت بود. دیگر كار به جایی میرسد كه باید امام علیهالسلام غایب میشد. یعنی امام دیگر نمیتوانست حضور داشته باشد و این پایان دورهی سوم است. دورهی چهارم هم میشود دوران غیبت. در كتاب سعی شده كه این دورهها بر مبنای آن خط واحد و به صورت تفكیكشده تبیین شود تا خواننده سرگردان نشود و آن نگاه كلان را از زندگی اهلبیت علیهمالسلام دریافت كند.
ایدهی اولیهی كار از شما بود یا از طرف مجمع؟
قبل از اینكه این كار را قبول كنم، شاید حدود ۱۰ سال بود كه مشغول كار تاریخ بودم. در آن ۱۰ سال ما همهی انواع كار تاریخی را در تدریس و در دانشگاه تجربه كردیم. در هر ترمی یك طرح را برای آموزش تاریخ آزمایش میكردیم و از نتایجش برای ترم بعد استفاده میبردیم. تا رسیدیم به این مطلب كه برای فهم تاریخ و برای فرهنگگستری تاریخ باید به قرآن كریم روی بیاوریم. قرآن در این زمینهی مواجهه با تاریخ دست ما را میگیرد، به ما روش میدهد و همین روش را ما باید در سیرهی انبیاء و معصومین علیهمالسلام پیاده كنیم و پی بگیریم. در این جهت، قرآن كریم در مورد اهل بیت علیهمالسلام و آیندهی جهان بشریت نیز خطوطی را ترسیم كرده و رهنمودهایی را داده است كه در تدوین تاریخ و بهویژه تاریخ اهل بیت علیهمالسلام باید مورد توجه قرارگیرد.
ما در جلسهای در حضور رهبر معظم انقلاب خلاصهای از این روش را ارائه كردیم و ایشان فرمودند: برای تألیف كتب تاریخ در دانشگاهها با نهاد مربوطه همكاری كنیم. این قضیه همزمان شد با حضور حجتالاسلاموالمسلمین اسلامی در معاونت مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام. ایشان این ایده را مطرح كردند كه در ۱۴ جلد یكسان -حتی از لحاظ قطع و تعداد صفحات- بتوانیم اهل بیت علیهمالسلام را معرفی كنیم و اصرار داشتند كه بنده این كار را انجام بدهم.
این مجموعه در چه مدتی تألیف شد؟
در طرح اولیهی موضوع از طرف مجمع، آنها میخواستند طی ۱۳ ماه، ۱۴ جلد كتاب تألیف شود! یعنی مثلاً بهمنماه سال ۱۳۷۵ بود و آنها تأكید داشتند تا پایان سال ۱۳۷۶ ما این ۱۴ جلد را تحویل بدهیم! ظاهراً برخی محدودیتهای اجرایی نظیر برگشت بودجه و ... در این فوریت مؤثر بود. گفتیم این كار نشدنی است. ما میگفتیم برای اینكار نیرو میخواهیم و امكانات باید آماده شود. چندین نویسنده باید آماده شوند. اینها باید همفكر و همخط بشوند. قلمهایشان باید به هم نزدیك شود. حداقل شش ماه وقت لازم است تا مقدمات كار آماده شود. ولی چون سابقههای كاری از قبل فراهم بود و تعدادی از دوستان را ما در عرصهی تاریخ مشغول كرده بودیم و زمینههای خوبی فراهم بود، دیگر ما به این دوستان متوسل شدیم كه بیایند دست به قلم شوند. نهایتاً هم كار بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ با تمام فراز و نشیبهایش اجرا شد و سرانجام در سال ۱۳۸۱ نخستین چاپ نسخهی عربی آن انتشار یافت.
آیا برای ترجمهی فارسی كار هم همین مراحل و حساسیتها وجود داشت؟
در ترجمهی آقای جلالی كه پنج جلد اول را ترجمه كردهاند، چون در طول ترجمه بیشتر با بنده ارتباط داشتند و موارد مبهم را سؤال میكردند، آسیب خیلی كمتر است. بهخصوص نسبت به مواردی كه ادبیاتش عربی جدید است و گاهی مترجمان در این زمینه نیاز به كار بیشتری داشتند. با این حال بنده اصرار داشتم ترجمهها یكنواخت باشد كه در هر صورت این نشد. یعنی بدون نظارت ما ترجمه و چاپ شد كه به نظر میرسد باید در آینده نسبت به آن تجدید نظر شود. مختصرگویی و خلاصهگویی همراه با دقت در تعابیر -كه جزو مشخصههای متن اصلی است- در ترجمهی همهی قسمتها مشاهده نمیشود.
همانطور كه اشاره كردید، این نوع كار گروهی حتماً مشكلاتی هم دارد. مهمترین مشكلات مسیر تألیف این مجموعه چه بود؟
یكی اینكه افراد یكنواخت نبودند؛ فهمشان، تحلیلشان و قدرت نوشتنشان. دوم اینكه بعضاً افراد نمیتوانستند جای خالیها را بر اساس طرح كلی و فهرست اولیهای كه ما بر اساس مدل شهید صدر تنظیم كرده بودیم، پُر كنند. برای رفع این نقص، ما مجموعهكتابهایی را آماده كرده بودیم و شرط گذاشته بودیم كه هر كس میخواهد بیاید كمك، باید آنها را بخواند و وقتی خواند، بیاید بهصورت آزمایشی یك بخشی را بنویسد.
یكی دیگر از مشكلات این بود كه پیامبری كه مثلاً ۲۳ سال تلاش داشتند، با مثلاً امام حسن عسكری علیهالسلام كه شش سال امامت داشتند، چگونه به هر دو در یك حجم ۲۵۰ صفحهای بپردازیم. معضل دیگر این بود كه از چه سیاست و ایدهای استفاده كنیم كه دچار افراط و تفریط نشویم و احیاناً حرف اختلافبرانگیز و مطالب شاذّ و نامناسبی در مجموعه وارد نشود. مهیا كردن گروهی از افراد كه در عین آشنایی با متون و روش تحقیق، قدرت تحلیل، بینش اجتماعی و دید سیاسی داشته باشند نیز مشكلی دیگر بود.
مسألهی بعدی، بُعد نگارش و ادبیات كسانی بود كه در این مجموعه قلم میزدند. خب به جهت برنامهی مجمع و طرح اولیهی كار، قرار بود اصل مجموعه به عربی تألیف شود و ما خیلی جاها آن متون فارسی را كه میخواستیم استفاده كنیم، عربیاش را نداشتیم. نظرات و دیدگاههای افرادی مثل علامه طباطبایی، شهید مطهری و حضرت آیتالله خامنهای برای ما مهم بود و مشكلات فراوانی داشتیم در فراهمكردن این متون.
مخاطب این مجموعه چه كسانی هستند؟
مخاطبان ما عموم مردم هستند؛ از سطح تحصیلات دبیرستان به بالا. الان خطبا، فرهیختگان و عموم مردم از متن اصلی عربی استفاده میكنند. سعی شده تا تحلیلهای ارائهشده در این مجموعه، تحلیلهای منطقی مطابق با آموزههای جامعهشناسی و روانشناسی متعارف و قابل قبول و فهم باشد كه این هم البته از ویژگیهای شهید صدر است. ایشان تحلیلهایی ارائه میدهد كه قابل فهم و مطابق با واقعیت باشد؛ ذهنی نباشد، غیبی محض نباشد، حسی باشد و قابل لمس باشد.
تنظیم مجلدات مختلف در عین اینكه مشابهتهایی دارد، تفاوتهای مهمی نیز در انتخاب سرفصلها و چینش مطالب برای معصومان مختلف دارد. روال شما برای تنظیم و ارائهی مطالب چگونه بوده است؟
ما در هر جلدی در واقع یك حالت پلكانی داریم. یعنی یك مقدمهای دارد كه خلاصه و عصارهی كل مباحث كتاب است. بعد اگر فصل بعدی را بخواند، با حجم دوبرابر و با اطلاعات جدیدی روبهرو میشود كه جذب میشود به فصل سوم. فصل سوم دیگر وارد زندگی امام علیهالسلام و سیرهی او میشود و آماده میشود برای اینكه در زندگی آن امام تعمق بیشتر كند. از بدو تولد شروع میكند با این امام حركت میكند تا برسد به دوران امامت، تحولات و دیگر مسائلی مثل اینكه این امام در مسیر امامان قبلی چه نقشی داشته و چه كارهایی كرده است. سپس در حد فرصتی كه داشتهایم، سعی كردهایم این نگاه را بدهیم به خواننده كه امام علیهالسلام را خدا او انتخاب فرموده، و هم لیاقتها و شایستگیهای خود آن امام بوده كه او را برای امامت انتخاب كردهاند و هم اینكه امام قبل از او چگونه آمادهسازی میكند صحنه را برای حضور امام بعد از خودش و خلافت و جانشینی یك مسیر منطقی و طبیعی را طی كرده است.
در تحلیلها سعی شده كه مسائل غیبی دور از ذهن و خیلی سخت آورده نشود. حتی معجزات و كراماتی كه میآید، چیزی نباشد كه پذیرشش برای ذهن مشكل باشد؛ بلكه مطلبی باشد كه زندگیساز باشد و الگوی زندگی ارائه بدهد به افراد. هم امامت آن امام تعمیق شود برای مخاطب و هم سیرهی آن امام، و انسان احساس كند از بدو تولد تا شهادت آن امام در كنار ایشان دارد حركت میكند.
نظر شما :