انقلاب اسلامی، بسترساز؛ دانشگاه اسلامی و حوزه، جریان ساز
بیست و هفتم آذرماه هرسال بهانهای می شود تا بازهم مباحث داغ وحدت حوزه و دانشگاه، نقل محافل شود. اما بهراستی وحدت در میان حوزه و دانشگاه به چه معناست؟ هدف از این وحدت چیست و حوزه و دانشگاه چه رسالتی را بر دوش می کشند؟
اینکه می گویند علم، اقتدارآفرین است و هرکه آن را در دست داشته باشد، ابتکار عمل را به دست خواهد داشت، آیا در همین فضای حاکم بر حوزه و دانشگاه قابل تحقق کامل است؟
در این مجال مختصر پاسخ مسایل بحث برانگیز مطرح شده را به قدر بضاعت مزجات خویش در محضر استادانی از حوزه و دانشگاه به گفتوگو مینشینیم. در گزارش فرارو بخشی از مصاحبه های حجت الاسلام دکتر "محمدهادی هدایت"، دکترای فلسفه وعرفان ، مدرس حوزه و دانشگاه و حجت الاسلام رضا خانجانی دانش آموخته ی مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف ، کارشناسی ارشد فلسفه وکلام اسلامی از حوزه علمیه و مدرس حوزه ودانشگاه را از نظر میگذرانید.
حوزه و دانشگاه اتحاد داشتهاند؛ اما وحدتی در کار نبوده است
- با تشکر از وقتی که در اختیار ……. قرار دادید، در آغاز بفرمایید، اسلامی شدن دانشگاه، به چه معنا و ملزومات تحقق این اسلامی شدن چیست؟
استادهدایت : اسلامی شدن در این بستر، یعنی تحقق معرفت عمیق توحیدی که منجر به تربیت توحیدی در جامعه شود. اگر معرفت و تربیت توحیدی در جامعه ضرب شود، نتیجه همان فرهنگ توحیدی خواهد شد. در چنین جامعهای، زاویه همه نگاهها؛ اعم از اقتصاد، فرهنگ، سیاست، علم و... جهت تولیدی میگیرد. رسالت ایجاد چنین نگرشی برعهده حوزه و دانشگاه بعنوان کانونهای اصلی علم در جامعه است.
استاد خانجانی : در خصوص اسلامی شدن دانشگاه ها دیدگاه های متعددی درجانب افراط وتفریط ذکر شده است که باید با دقت و در فرصت مناسب مورد نقد وبررسی وتحلیل جامع قرار بگیرد ولی آنچه به نظر می رسد این است که اسلامی شدن امری سطحی وروبنایی نیست بلکه باید در سه ساحت هدف وروش ومحتوی تغییرات اساسی رخ بدهد.
در ناحیه روش مسلما باید تحولی در رویکرد های متودیک دانشگاه رخ بدهد. روش تجربی بر گرفته از فلسفه غرب و اندیشه های پوزیتویستی و ترجمه شده از ناحیه غرب که راه رسیدن به علم را تنها در روش حس گرایی و مبتنی بر نفی واقع نمایی عقل بنا نهاده است از جمله خطاهای اساسی تحصیل علم و فراگیری دانش در مجموعه های علمی ما است. ازین جهت محصولات معرفت شناسی وهستی شناسی اسلامی باید به جد در محافل دانشگاهی ما به مدد روش های ابتر وناهمگون موجود امده واز ین رهگذر نواقص روشی این رشته ها را جبران نماید.
در ناحیه محتوی مسلما باید با بومی سازی علوم وسرعت در تولید علوم متناسب با نیاز های جامعه اسلامی تغییرات اساسی در محتوی علوم بوجود آورده وخصوصا در علوم انسانی ،با ورود پشتوانه های فلسفی برآمده از حکمت غنی اسلامی بر بالندگی وتوانمندی این علوم افزود.
در ناحیه هدف مسلما باید دانشگاه ها در خدمت اهداف عالی جامعه اسلامی وانقلاب قرار گرفته و راه را برای رسیدن به تمدن اسلامی فراهم نماید . ازین جهت در هرگامی باید دانشگاه ها نسبت خودرا در این مسیر مشخص نموده وتمام توان خودرا در پویا نمودن وایجاد خلاقیت های لازم در جهت تحقق اهداف تمدن اسلامی مد نظر رهبر معظم انقلاب بکار بیاندازند .
- وحدت حوزه و دانشگاه به چه معناست؟
استاد هدایت : سوال مهم در اینجا این است که چرا تاکنون نگرش توحیدی بر تمام ساحات جامعه حاکم نشده است؟ پاسخ این است که حوزه و دانشگاه اتحاد داشتهاند؛ اما وحدتی در کار نبوده است. در اتحاد، دو چیز به طور کامل مستقل از هم باقی میمانند؛ اما در وحدت به فرموده امام خمینی(ره) یک اخوت حقیقی ایجاد شده، تشتت ها از میان میرود و بر اساس مبنای مشترک، خروجی و ماحصل کار یکی میشود.
دانشجو در جهان آفرینش فعل ا... را بررسی کرده و طلبه، کلمه ا... را.
برای ایجاد وحدت، لازم است در چهار عامل فاعل، صورت، ماده و غایت سنخیت و یکپارچگی ایجاد شود.
در توضیح این عوامل باید بگوییم، ذات فاعلی طلبه و دانشجو کرامت داشته و فطرت هر دو در پی حقیقتاند؛ اما لازم است هردو با خودساختگی و تزکیه درون، خود را برای پذیرش علم آماده کنند. ماده کار نیز که همان علم است، دارای جوهره نورانی و ماهیتی الهی است. تنها تفاوتی که در این زمینه میان طلبه و دانشجو وجود دارد، این است که دانشجو در جهان آفرینش فعل ا... را بررسی کرده و طلبه، کلمه ا... را. اگر دانشجو کتاب تشریع را در حوزه تجلیات مادی حق در فیزیک، کشف جزییات تجلی در ساحت مولکول، اتم و الکترون در شیمی و سایر علوم میکاود، طلبه نیز کتاب تکوین را حوزه فراگیری خود قرار میدهد و این دو در کنار یکدیگر، فرهنگ توحیدی عمیقی را در همه حوزه ها ایجاد می کند.
نکته قابل ذکر دیگر در اینجا نیاز اندیشمندان این دو حوزه به یکدیگر است؛ چرا که در گذشته دانشمندان دارای جهان بینی الهی در حوزه های پزشکی، فیزیک، ریاضی و شیمی، متبحر بودند. با تخصصی شدن علوم و تقسیم آنها در حوزه ها و دانشگاه ها، وظیفه عالمان حوزه ها، ارایه جهان بینی توحیدی یا کلمه ا... به دانشگاه ها و در مقابل ارایه فعل ا... توسط متفکران دانشگاهی به حوزه های علمیه است تا هدفی واحد؛ یعنی همان فرهنگ توحیدی بر ساختار جامعه حاکم شود.
صورت و شیوه علم آموزی نیز باید در حوزه و دانشگاه به روشهای کارآمد و موثر صورت گیرد. بهعنوان نمونه اگر شیوه مباحثه در حوزههای علمیه، مطلوب بوده، در دانشگاه نیز مورد استفاده قرارگیرد و یا ابزارهای نوین آموزشی که در دانشگاهها مورد استفاده است، به حوزهها هم راهیابد. در نهایت وحدت در علت غایی وجود دارد که به عنوان مهمترین مولفه وحدت در این میان مطرح است. ایجاد جامعه پیشاهنگ، کامل و تمدن عظیم اسلامی، نقطه غایی علم در جامعه اسلامی است که وقتی این نقطه مورد توجه حوزه و دانشگاه قرار گرفت، شاهد وحدتی مطلوب و مثمر در این حوزه خواهیم بود.
استاد خانجانی : وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از اين است كه ما اين دو مرکز علمی ومعرفتی را ، از لحاظ اهداف و غایت مد نظر اسلام اعم از علم آموزی و تعلیم وتعلم ، از لحاظ سيستم و سازماندهى حاكم بر آنها،و از لحاظ اخلاق وتربیت حاکم بر آنها و از لحاظ بعضی از محتوا ها به همدیگر نزدیک کنیم وتعارض ها واختلافات وسوء تفاهم های احتمالی که باعث بعد وفاصله این دو کانون معرفتی از هم می شوند را کم کرده ویا از بین ببریم .هردو مرکز به ساحت زندگی واقعی جامعه نزدیک شده و در هردو ناحیه دین قطب نمای حقیقی و نشان دهنده مسیر حرکت در جهت تعالی علمی ومعنوی قرار بگیرد .
- استاد! در تبیین تحقق فرهنگ توحیدی، لزوم ایجاد این مهم در جامعه را بیشتر توضیح بفرمایید.
حوزه و دانشگاه، بعنوان مغز متفکر تمدن اسلامی، باید پس از تغییر حاکمیت طاغوت و رفع موانع ایجاد جامعه توحیدی، فرهنگ توحیدی را در ساختار جامعه ایجاد کنند.
استاد هدایت : فلسفه انقلاب اسلامی، بسترسازی برای استقرار حکومت اسلامی بوده و حوزه و دانشگاه، بعنوان مغز متفکر تمدن اسلامی، باید پس از تغییر حاکمیت طاغوت و رفع موانع ایجاد جامعه توحیدی، فرهنگ توحیدی را در ساختار جامعه ایجاد کنند. به فرموده امام خمینی(ره) ،به عنوان سردمدار طرح موضوع وحدت حوزه و دانشگاه، با وحدت کلمه و دوری از پراکندگی، میتوان در راه ایجاد تمدن عظیم اسلامی گام برداشت. در واقع می توان گفت، وحدت حوزه و دانشگاه یکی از مسایل بنیادین و قابل تامل درفرآیند تمدن سازی است.
استاد ! زیر ساخت های تمدن اسلامی چیست؟
تمدن اسلامی یعنى تمدنى كه در آن، علم همراه با اخلاق است؛ پرداختن به مادّیات، همراه با معنویّت و دین است؛ و قدرت سیاسى، همراه با عدالت است - یك حركت تدریجى است. البته پُرهیجان است؛ اما هر كس بداند چه كار مىكند.
استاد خانجانی : این زیر ساخت ها عبارتست از روشن کردن تمام اجزای مختلف فرهنگ اسلامی و بررسی وتدوین وتنظیم نظام های مختلف اسلامی زیر سایه رویکرد توحیدی الهی دین که اساس و پایه وروح تمام نظام های مختلف اسلامی است.
این نظام ها وخرده نظام ها باید همگی باهم هماهنگ بوده ودر راستای یک هدف سیر نماید .تمدن اسلامی چهره سخت فرهنگ اسلامی است وتجسد یافتن تمام عقاید و ارزشها و اخلاقیات دین است . این عینیت یافتن ازآن جهت حایز اهمیت است که الگویی تمام نما از حقیقت دین ومهیا کننده انقلاب جهانی موعود است.
مقام معظم رهبری معنای دقیق تر تمدن اسلامی را نیز چنین عنوان کرده اند: «تمدن اسلامی یعنى تمدنى كه در آن، علم همراه با اخلاق است؛ پرداختن به مادّیات، همراه با معنویّت و دین است؛ و قدرت سیاسى، همراه با عدالت است - یك حركت تدریجى است. البته پُرهیجان است؛ اما هر كس بداند چه كار مىكند. هر قدمى كه برمىدارد، براى او هیجانانگیز است؛ اما این كار عظیم و ماندگار تاریخى، این كارى كه سر و كارش با نسلها و قرنهاست، این را نباید با كارهاى دفعى، جزئى و شعارى اشتباه كرد. این كارى است كه باید گام به گام، هر گامى محكمتر از گام قبل، با نگاه دقیق نسبت به هر قدمى كه برمىداریم و با دید نافذ نسبت به مسیرى كه طى مىكنیم، همراه باشد.»
و در بیانی دیگر می فرمایند :
اين راه، راهى است كه اگر يك ملّت مثل شما، آن را با موفقيّت بپيمايد و به فضل پروردگار به نتايج آن برسد، ملتهاى ديگر از آن درس مىگيرند و راه را پيدا مىكنند...».
نظر شما :