کشورهایی که تابع محض آمریکا بودند، حتی مشکل پیازشان هم حل نشد
به گزارش جهان، حسن رحیم پور ازغدی در گفتاری پیرامون موضوع افق پیش روی نیروهای انقلابی چیست؟ و چه باید کرد؟ با بازخوانی معیارها و نگاهی به دیدگاه امام خمینی به بررسی این موضوع پرداخته است.
متن این گفتار به شرح ذیل است:
در همان اوایل انقلاب یک خط فکری به موازات خط انقلاب در حال به وجود آمدن بود که افراد تشکیل دهنده آن منتقدین به نظام شاه و سلطنت بودند و سوابق سیاسی اجمالی داشتند اما هیچ کدام معتقد به براندازی رژیم شاه و ایجاد نظام دومی نبودند. به ترویج اسلام علاقه داشتند اما تا جاییکه به هزینه های سنگین و ریسک پذیری برای خود و جامعه احتیاجی نباشد.آخرین نمونه از این تیپ افراد در جامعه کنونی به خصوص در شرایط فعلی دیده می شوند.
این جریان موازی که به آنها "لیبرال مذهبی" گفته می شد. حتی بعضی علاقه قلبی هم به امام داشتند ا«ما در عمل با ایدوئولوژی های امام و سیاست های داخلی و خارجی امام مخالفت داشتند. و در عمل به اصول امام پایبند نبودند و لغزیدند و کم کم مسیرشان را عوض کردند و رفتند در مسیر کسانی که با تفکر امام در تضاد بودند. بعضی هم بودند با سوابق انقلابی که در دهه سوم و چهارم و اواخر دهه دوم در مسیر خود تجدید نظر کردند و به شکل دیگری با همان ادبیات آن مسیر لیبرال مذهبی ها را تکرار کردند.
برخی مشکل نظری داشته اند و خواهند داشت، مشکل فقط مشکل نظری نیست برخی هستند که به طور مبنایی مکتب امام را نشناخته اند و و براساس دلایل شخصی می آیند بعد از مدتی که با مشکلات و هزینه های سنگین و فشارهای داخلی و خارجی روبرو می شوند بن مایه آنها این می شود که چقدر مگر ارزش دارد؟دیگر بس است!
کما اینکه این مساله را در قرآن نیز خداوند فرموده است که انبیا گاهی آنقدر با فشار های سنگین روبرو می شدند که اطرافیان و طرفدارانشان می گفتند:«چرا خدا مسائل را حل نمی کند و تا کی باید این مشکلات را داشته باشیم و ....»
حتی اگر مشکلات نظری هم نداشته باشیم ممکن است به مشکلات عملی و خصلتی گرفتار شویم. به عمل مادی که بگوییم سهم ما چه می شود؟به ما چه می رسید؟و کم کم به این قضیه می رسیدند که از این گوشت انقلاب به ما چه می رسد؟یعنی انقلابیون می افتند به دنبال گوشت و مردارخوری.گاهی شروع مجاهدانه است ولی پایان منافقانه و گاهی هم بدتر و همه در معرض این هستند.
افراد لیبرال مذهبی که در پشت سر و کنار امام بودند، بدون اینکه اهانتی به امام بکنند با وجود علاقه قلبی به امام عملا از مسیر امام برگشته اند و می گویند هزینه این اصول برای مردم سنگین است و هدف آنها توسعه مادی است این حرفهاییست .که الان کمی فتیله اش را پایین کشیده اند.
این افراد لیبرال مذهبی معتقد بودند که باید دولت را در دست گرفت، با این جامعه ای که ریشه مذهبی دارد از پایین نمی شود درست کرد، باید دولت را در دست گرفت و بی سر و صدا باید با پنبه سر برید، با تدریج و بدون تهاجم، بدون شفاف سازی و رک گویی باید جلو رفت و هویت ما مانع اصلی است.
سخنانی که الان مطرح است حرف های تازه ای نیست، بهشتی و با هنر هم درگیر آن بوده اند، آخرین نمونه ها آن را من با خودم آورده ام و برخی از آنها در عرصه شفاهی و سیاسی امروز دارند بر می گردند به دهه اول و همان حرف هایی را می زنند که آن زمان گفته می شد حتی برخی از حرفهایشان عیناً همان حرفهای آن زمان است.منتها الان با دهه اول یک تفاوت هایی کرده من جمله اینکه آن هایی که آن زمان با این جریان "لیبرال مذهبی" مقابله می کردند امروز در همان جریان قرار گرفته اند و همان حرفها را می زنند که آن موقع گفته می شد.
سخنانی که می گوید؛ بدون حذف شدن در اردوگاه غرب نمی شود پیشرفت کرد، فرهنگ ما منشا خرابی است، به ویژه فرهنگ سیاسی که باید اصلاح شود. یک پروژه ای به نام تغییر تدریجی و غیر ناگهانی که جوانان و انقلابیون را حساس نکنند و آرام نگه دارد و بگوید اتفاقی نمی خواهد بیافتد و ما با شما یکی هستیم و کاری نداریم. باید یک نوع، سکولاریزاسیون مهندسی شده و غیر ساختارشکن باشد که بالای آب آرام ولی زیر سطح آب، جریان ها به حرکت افتاده اند، تحولات زیر پوستی و استحالیه ای هستند، با این تاکنیک باید عمل کرد. که این همان عقلانیت لیبرال غربی است. اخلاق و انسانیت به درد توسعه نمی خورد، مباحثی مانند تهذیب نفس و عدالت مطرح نیست.
نسخه توسه گرایان برای سیاست خارجی
این عقاید می افزاید؛ کلید توسعه در دست سرمایه داری داخلی و خارجی است. حتی روشن فکران که از جامعه مدنی سخن می گویند، باید جاده صاف کن باشند. سیاست خارجی را باید سکولاریزه و آرمان زدایی کرد. سیاست خارجی باید صرفا توسعه محور و اقتصاد محور باشد. و به هیچ چیز دیگر نیاندیشد باید غیر انقلابی سخن گفت در چارچوب اردوگاه سرمایه داری توسعه یافته باید عمل کرد وچون یکی از محکم ترین محکمات سرمایه داری غرب و جهان به اصطلاح، توسعه یافته اسرائیل و صهیونیسم است بدون پذیرش، وموجودیت اسراییل و رسمیت نشناختن آن نمی شود به توسعه رسید. و اساسا باید آماده باشیم تا پایه های مشرعیت، نظام و سیستم را به تدریج، تغییر بدهیم منتهی بودن سر و صدا کرد و فحش و اهانت، با سبک اواخر دهه هفتادو اوایل دهه هشتاد نباید باشد بلکه یک سبک جدید داشته باشد. که باید آرام، تدریجی و مودبانه باشد، با کم ترین هزینه و در آن توهین به مقدسات نباشد!
اما تعابیر حضرت امام رحمت الله در آخرین سال عمرشان در مورد انقلاب و سیاست خارجه، سخنانی از این قبیل که در حوزه اقتصادو توسعه امام تصریح می کند که، آن چیزی که روحانیون هرگز حق ندارند از آن عدول کنند، و با تحقیرات دیگران از میدان به بیرون بروند، حمایت از محرومین و پابرهنگان است. هرکس از این عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما تحت هر شرایطی باید، خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهی کنیم به اسلام و مسلمین، خیانت کرده ایم.
تعبیر دیگر که ما باید تمام تلاشمان را بکنیم که به صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم، مسئولان نظام ایران انقلابی باید بدانند، عده ای ازخدا بی خبر برای از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد، برای فقرا و مستمندان فکر کند و راه، اسلام و انقلاب را بپیماید، فورا او را کمونیسم و التقاطی می خوانند. از این تهمت ها نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت و تمام، تلاش خود را در جهت، رضای خدا وکمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ، تهمتی نترسید.
تعبیر دیگر، این که کسانی می گفتند شما همیشه صحبت از جهاد و شهادت می کنید و تعابیر نظامی گری استفاده می کنید که این مانع پیشرفت است.امام (ره) فرمودند من به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولین و تصمیم گیران، دستور می دهم در هیچ شرایطی، از بالا بردن آموزش های عقیدتی و نظامی، در سطح جامعه یعنی مجاهد پروری، و توسعه تخصص های لازم و حرکت به سمت خودکفایی نظامی و جهادی غفلت نکنند، این کشور را برای دفاع از ارزش های اسلام ناب و محرومین و مستضعفین جهان، نه فقط ایران، در آمادگی کامل نگه دارد. مبادا، توجه به برنامه های دیگر موجب غفلت از این امر حیاتی شود. این صحبت های اخر عمر بابرکت امام (ره) می باشد که بر اساس آن روحیه و آمادگی جهادی مهم ترین مسئله است که می فرمایند حق ندارید این روحیه را از بین ببرید به محض اینکه دشمن احساس کند، این روحیه رفت آن زمان به شما حمله می کنند، و تا زمانی که این روحیه است به شما کاری ندارند.
امکان دارد کسی بگوید این، ادبیات مبارز طلبی، در جهان و این خط و نشان کشیدن برای استکبار و استعمار و اینکه ما به آزادی و مستضعفین می اندیشیم، این ها چیزی جز دردسر و ایجاد تنش برای کشور فایده دیگری ندارد. باید با مستکبرین، تنش زدایی کرد.
امام در جواب این گونه حرف ها می فرمایند ما باید خودمان را آماده کنیم تا در مقابل جبهه متحد، شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی، انسانی یعنی حتی غیر مسلمانانی که مستضعف هستند با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود و سروری و اقایی محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.ما می خواهیم محرومین و پابرهنگان، با انگیزه اسلامی و انسانی زیر پرچم انقلاب ما و اسلام پیروزی خودشان را جشن بگیرند.
کسانی امکان دارد بیان کنند دفاع از حزب الله و اسلام در سطح جهان این ها جز اصول ما نیست، این ها تاکنیکی برای دورانی بوده است که این دوران گذشته است. اما امام (ره) جواب می دهند، دفاع از اسلام و حزب الله کل جهان اسلام اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. هیچ چیز نمی تواند این را از بین ببرد.
هدف امام توسعه محض نبود
بعضی ها می گویند، سیاست خارجی انقلابی و ایدئولژیک مانع، سرمایه گذاری خارجی و غربی و مانع پیشرفت می شود. و ما را از قطار توسعه سرمایه داری جدا میکند. این سیاست خارجی ما تا چه زمانی می خواهد انقلابی و ضد استعماری
باشد، کمی باید صحبت از هضم شدن در اردوگاه غرب، صحبت از دوست شدن با غرب شویم. و این حرف های مربوط به استقلال را باید کنار گذاشت.امام پاسخ می دهند ما باید در ارتباط با مردم جهان، و رسیدگی به مشکلات همه مسلمانان، و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش کنیم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.
هدف سیاست امام تنها توسعه نیست؛ سیاست خارجی ما هدفش تنها توسعه نیست، که بگوییم باید همه چیز را فدای توسعه کرد. که با غرب سازش کنیم و بر سر فلسطین معامله کنیم. و به غرب بگوییم ما دیگر شعاری نداریم ولی شما جلوی ما چیزی بیندازید.ولی امام در پاسخ این گونه اظهارات می گوید خیر سیاست خارجی ما این نیست، این ها جملات صریحی هستند که باید پخش کنید در گفتمان دانشجویی و نگذارید به حاشیه برود.امام (ره) صریح می گوید ما باید در ارتباط با مردم، جهان نه فقط دولت های استعماری، رسیدگی مشکلات مسلمانان، حمایت از مبارزان، گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش کنیم، این هدف اصلی ما است که این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.سیاست خارجی بدون مبارزه از دفاع حقوق مستضعفان و محرومان جهان را امام قبول ندارد.ممکن است کسانی بگویند که ما نسبت به محرومیت در سطح مسلمانان جهان چه مسئولیتی داریم؟ باید مشکل خودمان را حل بکنیم و به بقیه کاری نداشته باشیم.امام چند بار بیان می کنند این هایی که پرچم سازش در برابر آمریکا و صهیونیسم را بالا می بردند، مطمئن باشند که آنها نمی گذارند شما با قطع از نظر از شعارهایتان، حتی زندگی خودتان را سر و سامان دهید.امام می فرمایند، برادران و خواهران دلیر و مبارز، به مرحله حساسی از دوران انقلاب اسلامی رسیده ایم، دورانی که باید همه ما دست در دست بدهیم که ریشه استکبار، و فقر برکنیم. و در آخر بیان می کنند پشت ابر قدرت ها را بلرزانید. باید برای رفع فقر و محرومیت بسیج شوید، به نجات مستضعفین کمر همت ببندید.
در برابر کسانی که آن زمان، به امام می گفتند، صدور انقلاب، چیست و مستضفعین جهان به ما چه مربوط است؟ اصلا نباید بگوییم که انقلاب را صادر میکنیم و اگر انقلاب صادر کنیم یعنی دشمن سازی کرده ایم، یعنی به حکومت های فاسد می گوییم، ما سراغ شما هم میاییم، ما ملت های شما را علیه شما میشورانیم. این ها ایجاد تنش است. یک عده به امام می گفتند که چرا تنش درست میکنید؟ یا می گفتند حداقل یا با شرق و یا غرب باشیم؟ این چه معنی دارد که میگوید نه شرقی نه غربی، و با همه درگیر می شوید در زمان واحد، آن هم زمان جنگ و تحریم و اول انقلاب و هزاران مشکل دیگر ولی امام در پاسخ می فرمایند، اولا خطر قدرت های کمونیستی از آمریکا کمتر نیست، ما با چپ هم نمی سازیم، خطر امریکا به حدی است که اگر کوچکترین، غفلتی کنیم نابود می شویم.
عده ای امام را در رأس افراطیون می دانند//امام خود را وکیل مستضعفین عالم می دانست
بعضی ها متعقد بودند، و الان هم هستند که می گویند آمریکا دشمن ما نیست این ما هستیم که دشمن آمریکا هستیم، و یک سوتفاهم ایجاد شده است، یک عده احمق، افراطی نادان، این ها، این مشکلات را ایجاد کرده اند، در راس افراطیونی که اینها می گویند در راس آنها شخص حضرت امام هستند ولی جرات نمی کنند اسم امام را بگویند البته در دهه گذشته، اسم امام را هم بردند، توهین هم کردند، هم به امام توهین کردند و هم به شهدا، به همه توهین کردند.ولی امام پاسخ این افراد را این گونه می دهند: اگر کوچکترین، غفلتی کنید در برابر آمریکا نابود می شوید، یک لحظه هم چشمان خود را نبندید، یک لحظه فقط اگر به آمریکا اعتماد کنید، آنها شما را می زنند.
امام می گویند هر دو ابرقدرت کمر به نابودی ملل مستضعف جهان بسته اند، ما باید از مستضعفین جهان هم پشتیبانی کنیم، این است اصول امام خمینی (ره) که از آمریکای لاتین تا آفریقا تا شرق آسیا و حتی داخل اروپا باید از مستضعفین آنها دفاع کنیم.
یکی بپرسد مگر شما از سمت مستضعفین جهان وکیل هستید، امام می گویند بله وکیلم چون کسی جز ما جرات ندارند این گونه جلوی این ها بیاستد، من اگر نگویم این جمله های امام هستند، می گویند این صحبت های یک فرد افراطی است.الان هم امکان دارد بهانه بیاورند که این صحبت ها برای آن زمان بوده است، ولی خیر این ها برای زمان آخر عمر امام (ره) است و در وصیت نامه هم این ها بیان شده است.جملات صریح امام در این رابطه این است: ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم، ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم، صدور انقلاب یعنی ایجاد تنش!! ایجاد تنش با مستکبرین و مستبدین عالم.تفکر این که ما انقلاب خودمان را صادر نمی کنیم را کنار بگذارید، زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نیست، پشتیبان تمام مستضعفین جهان است.آگاه باشید، که جهان امروز، دنیای مستضعفین است، دیر یا زود پیروزی از آن مستضعفین است و آنها وارثین، زمین و حکومت کنندگان خداوند هستند.
این جملات را بگذارید در کنار جملات افرادی که می گویند، جهان متعلق به آمریکا و متحدین و موتلفین و نوکرهایش است. این ها بر جهان حاکم هستند و باید این واقعیت را بپذیرید و واقع بین باشید. این شعار و خیال بافی و رویا و ایدئالیزیم و افراطی گری هستند.ولی امام عکس این حرف را می زند و می گوید این جهان جدید، جهان مستضعفین است، دوره مستکبرین، به سر آمده است و ما باید در صحنه بیاستیم.
همان موقع به امام می گفتند، انقلاب اسلامی نباید به خارج ایران کاری داشته باشد، مبارزین سایر کشور ها به ما مربوط نیست. سیاست خارجی ما ، سیاست داخلی ما وضع موجو در جهان را هرچه هست می پذیرد، و ما کاری به کسی نداریم و ما با همه در آشتی هستیم، حتی با آمریکا و صهیونیسم در آشتی هستیم، به ملت ها ستم می شود، بشود به ما مربوطی نیست. ملت ها دارند قربانی می شوند، بشوند، سرزمین های اسلامی اشغال می شود، بشود ما وظیفه ای نداریم، ما به فکر نون و قرمه سبزی خودمان باید باشیم، گوجه فرنگی و پیاز به ما مربوط است، که باید به شما بگویم ملت هایی که تابع این ها بوده اند، این مشکل گوجه فرنگی و پیازشان هم حل نشد، یک نمونه این کشورها مصر است که سی سال نوکر صد در صد آمریکا بود، الان، حدود ۴۵ درصد مردمش زیر خط فقر هستند.این ها که دیگر صددر صد دست آمریکا بود و صلح اسرائیل را هم که امضا کرده اند. حتی در مصر یک شبه انتخابات شد که آنهم کودتا شد، ملت مصر پیش چشم ماست، آمریکا چه گلی بر سر این کشور که صد در صد تسلیمشان بود زد؟ حتی مشکل گوجه و پیازشان هم حل نشد.
جمع لیبرال مذهبی می گفتند، ما با نهضت های دیگر کاری نداریم اما جواب امام (ره) به این افراد این است که «من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضت ها و جبهه ها و همه گروه هایی که برای رهایی از چنگال ابرقدرت های چپ و راست می جنگند اعلام میکنم.من پشتیبانی خودم را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام میکنم، من بار دیگر اشغال افغانستان را توسط چپاول گران شرق متجاوز شدیدا محکوم میکنم. و امیدوارم هرچه سریعتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزی و استقلال حقیقی برسند، و از این قبیل عبارات در سخنان امام زیاد است که این سخنان مربوط به آخر عمر شریف امام (ره) است.چکیده و جمع بندی، مبارزاتش را با مبارزان در میان میگذارد، می گوید که تمام قوای د کشور، همه با قلبی مطمئن و دلی سرشار از ایمان، یک دل و یک جهت و برادرانه با دژخیمان از خدا بی خبر در نبرد هستند و تا انهدام اساس کفر پاربجا از حقوق، انسان ها و مظلومان و همه مستضفعان جهان دفاع می کنیم.
پاسخ امام به کسانی که شعار می دادند "جنگ!جنگ!کو! پیروزی؟"
در زمان جنگ شعاری وجود داشت که می گفتند:" جنگ، جنگ، تا پیروزی" بعد عده ای پیدا شدند که گفتند: "جنگ، جنگ، کو پیروزی؟" امام نیز جواب زیبایی به آنها داده است و می فرماید: جنگ، جنگ، تا رفع هرچه فتنه در جهان! ما برای احقاق حقوق فقرا در همه ی جوامع بشری تا آخرین قطره خون می ایستیم و از حقشان دفاع می کنیم. ایشان در همان پیامی که برای قطعنامه دادند، حکم اعدام سلمان رشدی را نیز اعلام کردند. مسئولان آمدند و به امام گفتند که شاید توبه کرد اما ایشان فرمود: سلمان رشدی اگر در آب زمزم غسل کند و سلمان زمان هم بشود باز هم حکمش اعدام است، جواب اهانت این است آنان بر این باور بودند که حرفها و گفتمان انقلاب خلاف گفتمان حاکم بر جهان است.امام نیز جواب بسیار صریح و شفافی می دهد: ما باک نداریم که در جهان به ما ایراد کنند بلکه ما موظیم روی عدل را نشان دهیم. دموکراسی غرب و شرق هر دو فاسد هستند اما دموکراسی اسلامی نظری است که باید پیاده شود و عدل دارد. امام معتقد بودند: نه آنها که طرفدار ابر قدرتها هستند و نه غرب و شرق هیچ کدام دموکراسی ندارند و اصلا دموکراسی ندارند.این منتقدین بر این باور بودند که ما باید به یک ثبات برسیم یعنی ما دارای ثبات نیستیم..
جواب امام به این بیانات اینگونه است: «می گوییم حکومت اسلام را می خواهیم، می گویند میخواهید هرج و مرج کنید. ما یک حاکم در ایران و کشورهای مسلمان می خواهیم تا حکومت کند و معتقدیم اگر احکام اسلام در جهان پیاده شود ، جهان توسعه می یابد. امام همچنین هدف انقلاب را اینگونه بیان داشتند: ما آمده ایم تا اوضاع جهان را به هم بریزیم و در برابر مستکبرین سکوت نکنیم.لییبرالیست های مذهبی نیز بر این باورند که اسلام همین فقه فردی است و احکام نماز و روزه و ... که به خود فرد مربوط می شود.»
پاسخ امام به این افراد اینگونه است:«در آیات و روایات تنها بخش و جزء کمی از آیات هستند که به مسائل عبادی بپردازد و بخش اعظم آیات و روایات مربوط به اجتماعیات و سیاست و اخلاق است. در واقع بخش کوچک اسلام در توضیح المسائل هاست و زمانی این پایان می یابد که اسلام ناب محمدی در جهان افراشته شود.»
از امام پرسیدند: میزان هزینه ای که باید داد چیست؟ آیا تا اینجا کافی نبود؟امام بیان کردند: تا جایی که من کشته شوم. نهضت اسلام ادمه دارد و ملت به مبارزه ادامه میدهد تا زمانی که آمریکا و اسرائیل و سایر ابر قدرتها ظلم نکنند.ایشان همچنین وظیفه ی روشنفکران را اینگونه بیان می کنند: بر روشنفکران لازم است فسادشان را رسوا کنند. همچنین میفرماید: هیچ شخصی اصالت ندارد واین اصول هستند که اصالت دارند و امیدوارم بنده هم از اصول منحرف نشوم و با سیاست های غرب و شرق مبارزه کنم.نهضت مقدس را ادامه دهید که در این راه شما به حق هستید و خدا خواسته است که مستضعفان اداره ی امور جهان را خود بر عهده گیرند.
یکی دیگر از صحبتهایی که مطرح می شد این بود که از انقلابیون می پرسیدند:«شما حساب کرده اید که با چه کسانی درگیر شده اید؟
آیا از شکست نمی ترسید؟امام می فرمودند : ما شکست نمی خوریم مگر از خود، در صورت پذیرش فرض شکست هم باید گفت تفاوت موحد و کافر در همین است که همه چیز برای موحد پیروزی مادی نیست. ما مامور به وظیفه هستیم.شکست اصلی ترک وظیفه و تسلیم شدن است. اگر به تکالیف خود عمل کنیم دیگر نباید باکی از شکست داشته باشیم.اگر به تکالیف عمل نکنیم ما شکست خورده هستیم حتی اگر در ظاهر پیروز شده باشیم.از امام پرسیده شد هدف شما چیست؟ از چه چیزی انگیزه می گیرید که همه وقت حتی در شکست ها آرام هستید؟«
جواب امام را می توان در پیام ایشان به رزمندگان در زمان شکست انها بیان کرد که فرمودند: هیچ نگران نباشید و ذره ای تردید نکنید.هدف ما پیروزی نظامی نبود ما برای پیروزی همه محاسبات را انجام داده بودیم و ما مامور بودیم و تلاش خودمان را تا جایی که امکان داشت کردیم.
ما مامور به تلاش بودیم نه مامور به پیروزی، اگر ما مامور به پیروزی بودیم که باید بعضی از پیامبران را گنه دار بدانیم چون انها هم گاهی با وجود همه تلاش های خودشان گاهی شکست می خوردند.
و همچنین امام زمان پیروزی نیز به رزمندگان گوشزد میکردند که خرم شهر را خدا آزاد کرد، یعنی خداوند خواست که پیروزی را برای شما ایجاد کرد. زمانی که شما تیر انداختید، خداوند تیر را انداخته است.شکست را برای خداوند بپذیرید و پیروزی
نظر شما :